سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درس و فراگیری دانش، مایه باروریشناخت است . [امام صادق علیه السلام]
 
پنج شنبه 93 فروردین 7 , ساعت 4:7 عصر

مسجد کوفه

طبق بعضی از روایات، نخستین کسی که مسجد کوفه را تأسیس کرد، حضرت آدم بود. امام صادق(علیه السلام) درباره تعیین حدود مسجد توسط حضرت آدم(علیه السلام) می فرماید: «حَدُّ مَسْجِدِ الْکُوفَةِ آخِرُ السَّرَّاجِینَ خَطَّهُ آدَمُ(علیه السلام) وَ أَنَا أَکْرَهُ أَنْ أَدْخُلَهُ رَاکِباً».
بنابر این قول، مسجد کوفه به مرور زمان تخریب شده است.
در سال (17هـ. ق.)، لشکر اسلام در مدائن حضور داشتند. آب و هوای مدائن سربازانی را که از سرزمین حجاز آمده بودند، اذیت می کرد; به طوری همه آنها ضعیف و لاغر شدند. حذیفه که این وضعیت را دید، نامه ای به عمر نوشت و او را از وضعیت آگاه کرد. خلیفه به سعد بن ابی وقاص نامه ای نوشت که: سلمان و حذیفه را روانه کن تا سرزمینی مناسب بیابند. پس از دریافت نامه خلیفه، سلمان و حذیفه حرکت کردند، سلمان از طرف باختر رود فرات و حذیفه از طرف خاور رود فرات راهی شدند و هیچ سرزمینی را نپسندیدند تا اینکه هر دوی آنان به سرزمین کوفه رسیدند. هر دو آن سرزمین را برای اقامت لشکر مناسب دیدند. دو رکعت نماز خواندند و از خدا خواستند آنجا را جایگاه آرامش و استواری قرار دهد. هنگامی که سعد بن ابی وقاص همراه لشکریان به
سرزمین کوفه رسیدند، دستور داد پیش از ساختن هر بنایی، مسجدی بسازند. ابو هیجاء اسدی در مکانی ایستاد و بر هر طرف تیری انداخت. به این صورت حدود مسجد کوفه، مشخص شد.

تعلیم و تربیت در مسجد کوفه
مسجد کوفه از همان ابتدای تأسیس، یکی از مراکز فرهنگی شهر به شمار می رفت. هنگامی که امام علی(علیه السلام) در سال (36هـ. ق.) وارد کوفه شد، ابتدا به مسجد کوفه رفت و در آنجا برای مردم سخنرانی کرد. امام پس از استقرار در کوفه، در مسجد کوفه تفسیر قرآن و علوم دیگر درس می داد. شاگردان زیادی همچون کمیل بن زیاد و ابن عباس، از محضر او استفاده کردند.

مسجد کوفه از نگاه اهل بیت(علیهم السلام)
1. جامع فضیلتها
اصبغ بن نباته می گوید: امیر المؤمنین(علیه السلام) در جمع مردم کوفه فرمود:
«خداوند چیزی را به شما بخشیده که به کس دیگر نداده است، خداوند این نمازگاهتان را برتری ویژه ای بخشید. این (مسجد کوفه)، خانه آدم، جایگاه نوح، منزلگاه ادریس و مصلاّی ابراهیم خلیل و برادرم خضر و نمازگاه من می باشد. مسجد شما یکی از چهار مسجدی است که خداوند آن را برای اهلش برگزیده است. گویی آن را می بینم که فردای قیامت، با دو جامه سفید، وارد محشر می شود و کسانی را که در آن نماز خوانده اند، شفاعت می نماید و
شفاعتش از جانب خدا رد نخواهد شد. در آینده حجر الاسود در آن نصب خواهد شد. زمانی می رسد که همین مسجد، نمازگاه مهدی(علیه السلام)، فرزندم و نمازگاه هر مؤمنی می شود. در روی زمین مؤمنی نیست مگر اینکه وارد شود و به آن دل ببندد. مبادا آن را ترک و مهجورش کنید. در آن نماز بخوانید و با آن نماز به خدا نزدیک شوید و حوائج خویش را از خدا بخواهید. اگر مردم به فضیلت این مسجد آگاه بودند از اکناف جهان به سوی آن می شتافتند، اگر چه به خزیدن بر روی برف باشد.»
2. قصر بهشتی
در بعضی روایات از مسجد کوفه به عنوان «قصری از بهشت» یاد شده است. امام علی(علیه السلام) می فرماید:
«أَرْبَعَةٌ مِنْ قُصُورِ الْجَنَّةِ فِی الدُّنْیَا: الْمَسْجِدُ الْحَرَامُ، وَ مَسْجِدُ الرَّسُولِ(صلی الله علیه وآله)، وَ مَسْجِدُ بَیْتِ الْمَقْدِسِ، وَ مَسْجِدُ الْکُوفَةِ».
3. سجده گاه فرشتگان
در روایات آمده است که قبل از حضرت آدم، فرشتگان در این مکان مقدس عبادت می کردند. امام علی(علیه السلام) می فرماید: «أَوَّلُ بُقْعَة عُبِدَ اللَّهُ عَلَیْهَا، ظَهْرُ الْکُوفَةِ لَمَّا أَمَرَ اللَّهُ الْمَلائِکَةَ أَنْ یَسْجُدُوا لآِدَمَ، سَجَدُوا عَلَی ظَهْرِ الْکُوفَةِ، وَ إِنَّ الْمَلائِکَةَ لَتَنزلُ فِی کُلِّ لَیْلَة إِلی مَسْجِد الْکُوفَةِ».

4. جایگاه بخشش
مسجد کوفه نزد خداوند از چنان جایگاهی برخوردار است که اگر کسی وارد آن شود، گناهانش آمرزیده می شود. امام رضا(علیه السلام) از شخصی پرسید کجا زندگی می کنی؟ پاسخ داد در کوفه. امام درباره فضیلت مسجد کوفه به او فرمود: «فَإِنَّ مَسْجِدَ الْکُوفَةِ بَیْتُ نُوح، لَوْ دَخَلَهُ رَجُلٌ مِائَةَ مَرَّة لَکَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِائَةَ مَغْفِرَة، أَمَا إِنَّ فِیهِ دَعْوَةَ نُوح(علیه السلام) حَیْثُ قَالَ: "رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً"».

5. مصلاّی پیامبران
ابو بصیر از امام صادق(علیه السلام) نقل می کند که ایشان درباره مسجد کوفه فرمود:
«نِعْمَ الْمَسْجِدُ، مَسْجِدُ الْکُوفَةِ، صَلَّی فِیهِ أَلْفُ نَبِیّ وَ أَلْفُ وَصِیّ وَ مِنْهُ فَارَ التَّنُّورُ وَ فِیهِ نُجِرَتِ السَّفِینَةُ، مَیْمَنَتُهُ رِضْوَانُ اللَّهِ وَ وَسَطُهُ رَوْضَةٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ وَ مَیْسَرَتُهُ مَکْرٌ».

فضیلتهای مسجد کوفه
1. نماز در مسجد کوفه تمام است
وقتی شخصی به مکانی مسافرت کند و قصد ده روز نکند، نمازش شکسته است، مگر چهار مکان که استثنا شده است. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «تَتِمُّ الصَّلاةُ فِی أَرْبَعَةِ مَوَاطِنَ: فِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ، وَ مَسْجِدِ الرَّسُولِ(صلی الله علیه وآله)، وَمَسْجِدِ الْکُوفَةِ، وَ حَرَمِ الْحُسَیْنِ ـ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ ـ ».
2. نماز در آن برابر با حج است
امام باقر(علیه السلام) درباره فضیلت نماز در مسجد کوفه می فرماید:
«اگر مردم می دانستند مسجد کوفه چه فضیلتی دارد، از مکان های دور به آنجا می رفتند، همانا خواندن نماز واجب در آنجا برابر با حج و نماز نافله برابر عمره است.»
همچنین امام علی(علیه السلام) می فرماید: «النَّافِلَةُ فِی هَذَا الْمَسْجِدِ تَعْدِلُ عُمْرَةً مَعَ النَّبِیِّ(صلی الله علیه وآله)، وَ الْفَرِیضَةُ تَعْدِلُ حَجَّةً مَعَ النَّبِیِّ(صلی الله علیه و آله) ».
3. برتر از همه مساجد
امام صادق(علیه السلام) نماز در مسجد کوفه را برابر با هزار نماز در مسجدی غیر از مسجد کوفه می داند. همچنین امام رضا(علیه السلام) در فضیلت خواندن نماز در این مکان مقدس می فرماید: «الصَّلاةُ فِی مَسْجِدِ الْکُوفَةِ فُرادی أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِینَ صَلاةً فِی غَیْرِ جَمَاعَة».
4. اقامتگاه حضرت خضر
5. در این مکان است که اسرافیل در صور می دمد تا مردگان، زنده شوند.
6. منزل و سجده گاه حضرت نوح.
7. ازاین مکان هفتاد هزارنفر محشور و بدون حساب واردبهشت می شوند.
8. نشستن در مسجد کوفه بدون تلاوت قرآن نیز عبادت است.

مقامات مسجد کوفه
در میان مردم، مقاماتی در مسجد کوفه معلوم و مشهور است که عبارتند از:
1. رُحبه امیر المؤمنان
در پیش مسجد کوفه، جایی که درِ مسجد کوفه جای داشته، سکویی است که امام علی(علیه السلام) پیش از نماز یا مواقع دیگر، روی آن می نشسته و به پرسش های مردم پاسخ می داده است. بخشی از روایات به این موضوع اشاره دارد.
2. دکة القضاء
مکانی که امام علی(علیه السلام) در آنجا قضاوت می کرد. در آن موضع، ستون کوتاهی وجود داشته که روی آن این آیه قرآن را نوشته بودند: "إِنَّ اللهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ اْلإِحْسانِ...".
3. بیت الطشت
بهتر است دو رکعت نماز در این مکان خوانده شود.
محلی که یکی از معجزات امام علی(علیه السلام) در آن رخ داده است، داستان معجزه امام این گونه است: زالویی وارد شکم دختری می شود و با مکیدن خون بدن وی، رشد کرده و بزرگ می گردد، در نتیجه شکم دختر همچون زنان حامله بزرگ می شود. قصه در همه شهر می پیچد. برادران دختر، او را نزد امام آوردند تا حکم درباره اش جاری کند، امام که در مسجد کوفه حضور داشت دستور داد، پرده ای نصب کنند. آنگاه به قابله فرمود تا دختر را پشت پرده برده و معاینه کند، قابله پس از معاینه گفت: به نظر من این دختر حامله است. امام که عالم به غیب بود، دستور داد طشتی پر از لجن بیاورند و دختر را در آن بنشانند. به دستور امام عمل کردند. زالوی بزرگ که داخل شکم دختر قرار داشت، با استشمام بوی لجن بیرون آمد و همه، حقیقت امر را فهمیدند.
4. مقام حضرت آدم(علیه السلام)
ستون هفتم مسجد کوفه معروف به مقام حضرت آدم است. این مکانی است که خداوند توبه آدم را قبول کرد. همچنین امیر المؤمنین(علیه السلام) نزدیک این ستون نماز می خواند، لذا به مقام امیر المؤمنین(علیه السلام) نیز معروف است.
5. مقام حضرت ابراهیم(علیه السلام)
ستون چهارم مسجد، جنب باب انماط مکانی است که حضرت ابراهیم(علیه السلام) در آنجا نماز خوانده است. در این مقام مقدس چهار رکعت نماز، در دو رکعت اوّل حمد و توحید و در دو رکعت دوم، حمد و قدر بخواند.
6. مقام جبرئیل
ستون پنجم منصوب به حضرت جبرئیل می باشد. درشب معراج که پیامبرگرامی(صلی الله علیه و آله)از بیت الحرام به مسجدالاقصی در حرکت بود، هنگامی که به سرزمین کوفه رسید، جبرئیل به پیامبر فرمود: ای رسول خدا، اکنون مقابل مسجد کوفه اید، پیامبر با اجازه
خداوند در آن دو رکعت نماز گزارد. همچنین امام حسن(علیه السلام) در نزدیکی این ستون نماز می خواند، لذا به مقام امام حسن نیز معروف است.
7. مقام حضرت امام زین العابدین(علیه السلام)
ستون سوم، جایگاهی که امام سجاد(علیه السلام) در آنجا نماز خوانده است. ابو حمزه ثمالی می گوید: «دیدم علی بن الحسین(علیهما السلام) وارد مسجد کوفه شد و دو رکعت نماز خواند و سپس سر به دعا برداشت، پس از مدتی راه مدینه را در پیش گرفت تا برگردد. به او گفتند: برای چه به اینجا آمدی؟ جایی که پدر و جدّت را کشتند؟ فرمود: «پدرم را زیارت کردم و در این مسجد نماز خواندم.»
8. محراب امیر المؤمنین(علیه السلام)
مکانی که ابن ملجم مرادی، فرق امام را شکافت و او را به شهادت رساند.
9. مقام امام صادق(علیه السلام)
راوی می گوید: در ایّام بنی عباس، روزی دیدم امام صادق از باب الفیل وارد شد و نزد ستون چهارم نماز خواند.
10. مقام حضرت خضر
11. جایگاه به گِل نشستن کشتی نوح


پنج شنبه 93 فروردین 7 , ساعت 4:7 عصر

مسجد کوفه

طبق بعضی از روایات، نخستین کسی که مسجد کوفه را تأسیس کرد، حضرت آدم بود. امام صادق(علیه السلام) درباره تعیین حدود مسجد توسط حضرت آدم(علیه السلام) می فرماید: «حَدُّ مَسْجِدِ الْکُوفَةِ آخِرُ السَّرَّاجِینَ خَطَّهُ آدَمُ(علیه السلام) وَ أَنَا أَکْرَهُ أَنْ أَدْخُلَهُ رَاکِباً».
بنابر این قول، مسجد کوفه به مرور زمان تخریب شده است.
در سال (17هـ. ق.)، لشکر اسلام در مدائن حضور داشتند. آب و هوای مدائن سربازانی را که از سرزمین حجاز آمده بودند، اذیت می کرد; به طوری همه آنها ضعیف و لاغر شدند. حذیفه که این وضعیت را دید، نامه ای به عمر نوشت و او را از وضعیت آگاه کرد. خلیفه به سعد بن ابی وقاص نامه ای نوشت که: سلمان و حذیفه را روانه کن تا سرزمینی مناسب بیابند. پس از دریافت نامه خلیفه، سلمان و حذیفه حرکت کردند، سلمان از طرف باختر رود فرات و حذیفه از طرف خاور رود فرات راهی شدند و هیچ سرزمینی را نپسندیدند تا اینکه هر دوی آنان به سرزمین کوفه رسیدند. هر دو آن سرزمین را برای اقامت لشکر مناسب دیدند. دو رکعت نماز خواندند و از خدا خواستند آنجا را جایگاه آرامش و استواری قرار دهد. هنگامی که سعد بن ابی وقاص همراه لشکریان به
سرزمین کوفه رسیدند، دستور داد پیش از ساختن هر بنایی، مسجدی بسازند. ابو هیجاء اسدی در مکانی ایستاد و بر هر طرف تیری انداخت. به این صورت حدود مسجد کوفه، مشخص شد.

تعلیم و تربیت در مسجد کوفه
مسجد کوفه از همان ابتدای تأسیس، یکی از مراکز فرهنگی شهر به شمار می رفت. هنگامی که امام علی(علیه السلام) در سال (36هـ. ق.) وارد کوفه شد، ابتدا به مسجد کوفه رفت و در آنجا برای مردم سخنرانی کرد. امام پس از استقرار در کوفه، در مسجد کوفه تفسیر قرآن و علوم دیگر درس می داد. شاگردان زیادی همچون کمیل بن زیاد و ابن عباس، از محضر او استفاده کردند.

مسجد کوفه از نگاه اهل بیت(علیهم السلام)
1. جامع فضیلتها
اصبغ بن نباته می گوید: امیر المؤمنین(علیه السلام) در جمع مردم کوفه فرمود:
«خداوند چیزی را به شما بخشیده که به کس دیگر نداده است، خداوند این نمازگاهتان را برتری ویژه ای بخشید. این (مسجد کوفه)، خانه آدم، جایگاه نوح، منزلگاه ادریس و مصلاّی ابراهیم خلیل و برادرم خضر و نمازگاه من می باشد. مسجد شما یکی از چهار مسجدی است که خداوند آن را برای اهلش برگزیده است. گویی آن را می بینم که فردای قیامت، با دو جامه سفید، وارد محشر می شود و کسانی را که در آن نماز خوانده اند، شفاعت می نماید و
شفاعتش از جانب خدا رد نخواهد شد. در آینده حجر الاسود در آن نصب خواهد شد. زمانی می رسد که همین مسجد، نمازگاه مهدی(علیه السلام)، فرزندم و نمازگاه هر مؤمنی می شود. در روی زمین مؤمنی نیست مگر اینکه وارد شود و به آن دل ببندد. مبادا آن را ترک و مهجورش کنید. در آن نماز بخوانید و با آن نماز به خدا نزدیک شوید و حوائج خویش را از خدا بخواهید. اگر مردم به فضیلت این مسجد آگاه بودند از اکناف جهان به سوی آن می شتافتند، اگر چه به خزیدن بر روی برف باشد.»
2. قصر بهشتی
در بعضی روایات از مسجد کوفه به عنوان «قصری از بهشت» یاد شده است. امام علی(علیه السلام) می فرماید:
«أَرْبَعَةٌ مِنْ قُصُورِ الْجَنَّةِ فِی الدُّنْیَا: الْمَسْجِدُ الْحَرَامُ، وَ مَسْجِدُ الرَّسُولِ(صلی الله علیه وآله)، وَ مَسْجِدُ بَیْتِ الْمَقْدِسِ، وَ مَسْجِدُ الْکُوفَةِ».
3. سجده گاه فرشتگان
در روایات آمده است که قبل از حضرت آدم، فرشتگان در این مکان مقدس عبادت می کردند. امام علی(علیه السلام) می فرماید: «أَوَّلُ بُقْعَة عُبِدَ اللَّهُ عَلَیْهَا، ظَهْرُ الْکُوفَةِ لَمَّا أَمَرَ اللَّهُ الْمَلائِکَةَ أَنْ یَسْجُدُوا لآِدَمَ، سَجَدُوا عَلَی ظَهْرِ الْکُوفَةِ، وَ إِنَّ الْمَلائِکَةَ لَتَنزلُ فِی کُلِّ لَیْلَة إِلی مَسْجِد الْکُوفَةِ».

4. جایگاه بخشش
مسجد کوفه نزد خداوند از چنان جایگاهی برخوردار است که اگر کسی وارد آن شود، گناهانش آمرزیده می شود. امام رضا(علیه السلام) از شخصی پرسید کجا زندگی می کنی؟ پاسخ داد در کوفه. امام درباره فضیلت مسجد کوفه به او فرمود: «فَإِنَّ مَسْجِدَ الْکُوفَةِ بَیْتُ نُوح، لَوْ دَخَلَهُ رَجُلٌ مِائَةَ مَرَّة لَکَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِائَةَ مَغْفِرَة، أَمَا إِنَّ فِیهِ دَعْوَةَ نُوح(علیه السلام) حَیْثُ قَالَ: "رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً"».

5. مصلاّی پیامبران
ابو بصیر از امام صادق(علیه السلام) نقل می کند که ایشان درباره مسجد کوفه فرمود:
«نِعْمَ الْمَسْجِدُ، مَسْجِدُ الْکُوفَةِ، صَلَّی فِیهِ أَلْفُ نَبِیّ وَ أَلْفُ وَصِیّ وَ مِنْهُ فَارَ التَّنُّورُ وَ فِیهِ نُجِرَتِ السَّفِینَةُ، مَیْمَنَتُهُ رِضْوَانُ اللَّهِ وَ وَسَطُهُ رَوْضَةٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ وَ مَیْسَرَتُهُ مَکْرٌ».

فضیلتهای مسجد کوفه
1. نماز در مسجد کوفه تمام است
وقتی شخصی به مکانی مسافرت کند و قصد ده روز نکند، نمازش شکسته است، مگر چهار مکان که استثنا شده است. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «تَتِمُّ الصَّلاةُ فِی أَرْبَعَةِ مَوَاطِنَ: فِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ، وَ مَسْجِدِ الرَّسُولِ(صلی الله علیه وآله)، وَمَسْجِدِ الْکُوفَةِ، وَ حَرَمِ الْحُسَیْنِ ـ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ ـ ».
2. نماز در آن برابر با حج است
امام باقر(علیه السلام) درباره فضیلت نماز در مسجد کوفه می فرماید:
«اگر مردم می دانستند مسجد کوفه چه فضیلتی دارد، از مکان های دور به آنجا می رفتند، همانا خواندن نماز واجب در آنجا برابر با حج و نماز نافله برابر عمره است.»
همچنین امام علی(علیه السلام) می فرماید: «النَّافِلَةُ فِی هَذَا الْمَسْجِدِ تَعْدِلُ عُمْرَةً مَعَ النَّبِیِّ(صلی الله علیه وآله)، وَ الْفَرِیضَةُ تَعْدِلُ حَجَّةً مَعَ النَّبِیِّ(صلی الله علیه و آله) ».
3. برتر از همه مساجد
امام صادق(علیه السلام) نماز در مسجد کوفه را برابر با هزار نماز در مسجدی غیر از مسجد کوفه می داند. همچنین امام رضا(علیه السلام) در فضیلت خواندن نماز در این مکان مقدس می فرماید: «الصَّلاةُ فِی مَسْجِدِ الْکُوفَةِ فُرادی أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِینَ صَلاةً فِی غَیْرِ جَمَاعَة».
4. اقامتگاه حضرت خضر
5. در این مکان است که اسرافیل در صور می دمد تا مردگان، زنده شوند.
6. منزل و سجده گاه حضرت نوح.
7. ازاین مکان هفتاد هزارنفر محشور و بدون حساب واردبهشت می شوند.
8. نشستن در مسجد کوفه بدون تلاوت قرآن نیز عبادت است.

مقامات مسجد کوفه
در میان مردم، مقاماتی در مسجد کوفه معلوم و مشهور است که عبارتند از:
1. رُحبه امیر المؤمنان
در پیش مسجد کوفه، جایی که درِ مسجد کوفه جای داشته، سکویی است که امام علی(علیه السلام) پیش از نماز یا مواقع دیگر، روی آن می نشسته و به پرسش های مردم پاسخ می داده است. بخشی از روایات به این موضوع اشاره دارد.
2. دکة القضاء
مکانی که امام علی(علیه السلام) در آنجا قضاوت می کرد. در آن موضع، ستون کوتاهی وجود داشته که روی آن این آیه قرآن را نوشته بودند: "إِنَّ اللهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ اْلإِحْسانِ...".
3. بیت الطشت
بهتر است دو رکعت نماز در این مکان خوانده شود.
محلی که یکی از معجزات امام علی(علیه السلام) در آن رخ داده است، داستان معجزه امام این گونه است: زالویی وارد شکم دختری می شود و با مکیدن خون بدن وی، رشد کرده و بزرگ می گردد، در نتیجه شکم دختر همچون زنان حامله بزرگ می شود. قصه در همه شهر می پیچد. برادران دختر، او را نزد امام آوردند تا حکم درباره اش جاری کند، امام که در مسجد کوفه حضور داشت دستور داد، پرده ای نصب کنند. آنگاه به قابله فرمود تا دختر را پشت پرده برده و معاینه کند، قابله پس از معاینه گفت: به نظر من این دختر حامله است. امام که عالم به غیب بود، دستور داد طشتی پر از لجن بیاورند و دختر را در آن بنشانند. به دستور امام عمل کردند. زالوی بزرگ که داخل شکم دختر قرار داشت، با استشمام بوی لجن بیرون آمد و همه، حقیقت امر را فهمیدند.
4. مقام حضرت آدم(علیه السلام)
ستون هفتم مسجد کوفه معروف به مقام حضرت آدم است. این مکانی است که خداوند توبه آدم را قبول کرد. همچنین امیر المؤمنین(علیه السلام) نزدیک این ستون نماز می خواند، لذا به مقام امیر المؤمنین(علیه السلام) نیز معروف است.
5. مقام حضرت ابراهیم(علیه السلام)
ستون چهارم مسجد، جنب باب انماط مکانی است که حضرت ابراهیم(علیه السلام) در آنجا نماز خوانده است. در این مقام مقدس چهار رکعت نماز، در دو رکعت اوّل حمد و توحید و در دو رکعت دوم، حمد و قدر بخواند.
6. مقام جبرئیل
ستون پنجم منصوب به حضرت جبرئیل می باشد. درشب معراج که پیامبرگرامی(صلی الله علیه و آله)از بیت الحرام به مسجدالاقصی در حرکت بود، هنگامی که به سرزمین کوفه رسید، جبرئیل به پیامبر فرمود: ای رسول خدا، اکنون مقابل مسجد کوفه اید، پیامبر با اجازه
خداوند در آن دو رکعت نماز گزارد. همچنین امام حسن(علیه السلام) در نزدیکی این ستون نماز می خواند، لذا به مقام امام حسن نیز معروف است.
7. مقام حضرت امام زین العابدین(علیه السلام)
ستون سوم، جایگاهی که امام سجاد(علیه السلام) در آنجا نماز خوانده است. ابو حمزه ثمالی می گوید: «دیدم علی بن الحسین(علیهما السلام) وارد مسجد کوفه شد و دو رکعت نماز خواند و سپس سر به دعا برداشت، پس از مدتی راه مدینه را در پیش گرفت تا برگردد. به او گفتند: برای چه به اینجا آمدی؟ جایی که پدر و جدّت را کشتند؟ فرمود: «پدرم را زیارت کردم و در این مسجد نماز خواندم.»
8. محراب امیر المؤمنین(علیه السلام)
مکانی که ابن ملجم مرادی، فرق امام را شکافت و او را به شهادت رساند.
9. مقام امام صادق(علیه السلام)
راوی می گوید: در ایّام بنی عباس، روزی دیدم امام صادق از باب الفیل وارد شد و نزد ستون چهارم نماز خواند.
10. مقام حضرت خضر
11. جایگاه به گِل نشستن کشتی نوح


پنج شنبه 93 فروردین 7 , ساعت 3:44 عصر

آثار و اماکن حرم مطهر امام علی علیه السلام

1. صندوق و ضریح
نخستین صندوقی که روی قبر مبارک امام علی(علیه السلام) قرار گرفت، کار داوود بن علی، از بزرگان عباسی، در نیمه اول قرن دوم هجری بود.
بعدها شاه اسماعیل صفوی صندوقی از ساج خاتم کاری شده و نفیس جای آن نصب کرد که با گذشت زمان تغییراتی بر آن انجام شد و ضمن تزیین، تاریخ آن نیز ثبت گردید. در اطراف صندوق، سورة الدهر و حدیث هایی در شأن امام علی (علیه السلام) به خط محمد بن علاء الدین محمد حسین با تاریخ 1198 ق نوشته شد. در ابتدای عصر قاجار، صندوق بسیار زیبا و نفیس از جنس ساج روی قبر استقرار یافت. این صندوق از کارهای زیبای عبدالرحیم شیرازی جد چهارم صنیع خاتم است که در هفت ماه در 000/350 سانتی متر به همت محمد جعفر زند برادر کریم خان زند ساخته شده است. اطراف صندوق کتیبه ای زیبا و مزین به آیه های قرآن تعبیه شده بود و ناصر الدین شاه نیز جعبه ای از الماس و برلیان روی آن قرار داد. صندوق کنونی از ساج خاتم کاری شده بسیار نفیس دوره صفوی است. در اطراف آن سوره الدهر و بعضی احادیث از امام علی(علیه السلام) با خط محمد بن علاء الدین به تاریخ 1198ق ثبت شده است. روی صندوق قبر همواره با پوشش های اهدایی پادشاهان پوشانده می شود. عضدالدوله دیلمی پوششی زیبا روی قبر قرار داد که با گلابتون بافته و تزیین شده بود. این پوشش تا دوره قاجار هم چنان روی قبر قرار داشت زیرا ناصرالدین شاه، که در اواخر قرن سیزدهم هجری به زیارت حرم رفته، از آن پوشش سخن می گوید و می افزاید: «هشت صد سال است که به خوبی روی قبر مطهر بدون هیچ عیبی قرار دارد.»
اما نخستین ضریحی که برفراز صندوق ساخته شد، در 175 ق توسط هارون الرشید و از جنس سنگ سفید بود. این ضریح در عصر عضد الدوله دیلمی بازسازی شد. بعدها، عباسیان ضریحی از جنس فولاد روی مرقد ساختند و سپس پادشاهان صفوی آن را با یک ضریح نقره ای عوض کردند. برچهار گوشه این ضریح، چهار قبه مرصع از سوی سلطان حسین صفوی پیشکش شد. زینب بیگم، دختر شاه طهماسب، نیز قندیلی زیبا برای روشنایی داخل آن هدیه کرد.
آقا محمد خان قاجار در 1211 ق ضریحی از نقره ساخت و جای گزین ضریح قبلی کرد. در 1262 ق ضریح دیگری به دستور عباس قلی خان، وزیر محمد شاه قاجار، ساخته شد و به جای آن نصب گردید. در 1298ق سومین ضریح، که ساخته آقا سید محمد مشیر شیرازی بود، جای گزین ضریح قبلی شد. و سرانجام آخرین ضریحی را که اکنون بر مزار آن امام بزرگوار نصب است، سیف الدین طاهر رهبر اسماعیلیان هند ساخت. بیش از ده هزار مثقال طلای خالص و دو میلیون مثقال نقره در آن به کار رفته و اطراف آن با آیه های قرآن و احادیث امامان تزیین شده است.
گفته می شود در داخل ضریح مطهر علاوه بر امام علی(علیه السلام) حضرت آدم (علیه السلام) و نوح(علیه السلام) نیز دفن هستند.
روضه مطهر مکانی است که ضریح و قبر در داخل آن قرار دارد. این روضه به شکل مربع است و سیزده متر طول دارد که اکنون با سنگ های زیبای مرمر پوشانده شده است. دیوارهای روضه نیز دو متر ارتفاع دارد که نیمی از آن با سنگ های مرمر تزیین شده و نیمی دیگر به صورتی زیبا آینه و کاشی کاری شده است.

حرم امام علی علیه السلامروضه مطهر شش در دارد:
1 ـ وسط ایوان طلا دری قرار دارد که در 1219 ق کار گذاشته شد. این در را حاج محمد حسین خان اصفهانی صدر اعظم به آستان مقدس هدیه کرده بود. مدتی بعد درِ دیگری جای آن نصب شد که از جنس طلا و مزین به سنگ های گران قیمت و بسیار زیبا است. روی آن حدیثی با این عنوان چشم را روشنی می بخشد: «علی مع الحق والحق مع علی، ولن یفترقا حتی یردا علی الحوض».
2 ـ دری داخل رواق سمت راست در 1283 ق، زمان سلطان عبدالعزیز، نصب شده است. هزینه این در را حاج علی خان، از نیکوکاران ایرانی، تأمین کرد. این درب در سمت راست زائرانی که داخل حرم می شوند قرار دارد.
3 ـ داخل رواق سمت چپ دری قرار دارد که به سال 1287 ق، هم زمان با زیارت ناصر الدین شاه، نصب شده است. در 1376 ق دو درب یاد شده جای خود را به درهای جدید داد که از لحاظ زیبایی و استحکام بسیار بهتر بودند. این درها با تلاش و پی گیری حجة الاسلام سید محمد کلانتر و باهزینه یکی از نیکوکاران ایرانی به نام مرحوم حاج محمد تقی اتفاق تهرانی ساخته شد. بر بالای سر در آن درها عبارت هایی به این شرح حک شده است: «قال رسول الله (صلّی الله علیه و آله): انا مدینة العلم وعلی بابها، الحق مع علی وعلی مع الحق، علی قسیم الجنة و النار، حبه جنة، وصی المصطفی حقا، علی، امام الانس والجنه».
4 و 5 ـ دو درب هم در بالا سر امام، سمت غرب حرم، قرار دارد که به سال 1316 ق نصب شده جنس اش نقره است و آن را دختر امین الدوله و همسر محمد علی شاه به آستان اهدا کرده است. درب دیگر در 1315 ق نصب شده و واقف آن حاج غلام علی مسقطی است.
6 ـ دری رو به روی درب پیشین صحن مطهر است که با طلا تزیین و به سال 1341 ق در رواق مطهر نصب شده است.

2. رواق ها و درهای آن
حرم رواقی دارد که صحن را به روضه وصل می کند. این رواق با کاشی های آبی مزین شده و در آن آینه و شیشه کاری زیبایی انجام گرفته است. قسمت شرقی رواق اولین بار در 1285 ق شیشه کاری شد و هزینه آن را حاج حمزه ترکی خویی، از تاجران نیکوکار نجف، تأمین کرد. ناصر الدین شاه در سفر خود حاج حمزه
را به هنگام انجام این عمل خیر دیده به او نشان و خلعت داده است تا کار را به اتمام برساند. این رواق از طریق دری به دیوار صحن وصل است. تمامی کف حرم سنگ فرش است که از معدن های نجف به دست آمده و از جنس مرغوب است.
این رواق در 1307 ق بازسازی شد و در 1369 ق شیشه ها و سنگ های قبلی آن را کندند و شیشه ها و سنگ های جدیدی به دیوار آن نصب کردند.

1 ـ 2 ـ درهای رواق ها
سمت رواق ها درهایی تعبیه شده که زائران مرقد شریف را به درون صحن می رساند. داخل ایوان طلا، دری قرار داشت که در 1219 ق، ابتدای عصر قاجار، ساخته شده بود. این درب در 1373 ق به سرمایه سه تن از نیکوکاران تهرانی و با هزینه ای معادل نیم میلیون تومان عوض شد. ساخت درب جدید، که مزین به آیه های قرآن، حدیث و شعرهای زیبا است، سه سال به طول انجامید. این در با روکشی از طلا تزیین شده و هنوز در مقابل باب الطوسی صحن قرار دارد.
دو درِ دیگر ؛ یکی سمت راست حرم، که در 1283 ق به هزینه لطف علی خان زند، از پادشاهان زندیه، ساخته و نصب شده بود و درِ دیگری در سمت چپ حرم، که در 1287ق باحضور ناصر الدین شاه نصب گردید. این دو، در 1376 ق جای خود را به درهای ساخته شده از طلای ناب داد که در آن نهایت ذوق و هنر به کار رفته بود. آیه، حدیث و شعر فارسی زینت بخش این درها است.
اما دو درب دیگری رواق ها را به روضه مبارک متصل می کند؛ یکی سمت شمال قرار دارد که به سال 1316ق که نصب و هزینه آن از سوی دختر امین الدوله، صدراعظم ناصری، تأمین شد و درب دیگر به سال 1318 ق سمت جنوب نصب شد. این دو در با پوششی از نقره ساخته شده است.
درب ششم از نقره بود که در 1341 ق با درب طلا عوض شد. به لحاظ وزن و ارزش مادی، این در از سایر درهای حرم با ارزش تر است. هزینه ساخت آن 1200 لیره طلا بود که آن را مادر رییس آل فتله حاج عبد الوهاب وقف حرم کرد. این در به باب المراد معروف است.

3. ذخایر و نفایس حرم
از دیرباز، همواره پادشاهان و بزرگان هدیه هایی را به رسم یاد بود و گرامی داشت مقام آن امام همام به حرم تقدیم و پیشکش می کردند که بسیاری از آن ها در داخل ضریح، حرم و یا خزانه نگه داری می شد. تا عصر قاجار، در داخل ضریح و خارج آن قندیل های طلا و نقره و شمع دان های زیبا، کار روشنایی را انجام می داد و تعداد قندیل های بزرگ به هجده عدد می رسید.
یک جفت شمع دان طلایی بزرگ وقف سلطان عبد المجید عثمانی، در حرم مطهر نصب بود و یک جفت شمع دان کوچک و گران بهایی را نیز ناصرالدین شاه به حرم هدیه کرده بود. یکی از قندیل ها هم هدیه علی مراد خان زند بود.
در داخل خزانه جواهر و اشیای طلایی و نقره ای فراوانی از پادشاهان مختلف نگه داری می شد که ناصرالدین شاه یک جعبه آن را دیده و آن را از جواهر اهدایی نادرشاه می داند که از هند آورده بود. در داخل ضریح نیز شمشیر جهانگشا، نشان شمایل امام علی(علیه السلام)، تربت های مخصوص سیدالشهداء و حضرت ابوالفضل نگه داری می شد.و یک تاج از پادشاهان هند با یاقوت های گران بها در سمت بالای سر آن حضرت آویخته بود. بسیاری از این ذخایر در تهاجم وهابی ها به کربلا غارت شده است.

4. گنبد و مناره ها
برای نخستین بار در دوره علویان طبرستان، گنبدی برفراز بقعه و مزار امام علی (علیه السلام) برپا شد. محمد بن زید علوی، ملقب به داعی صغیر، به سال 270 ق گنبدی از گچ سفید برفراز ضریح قرار داد.
ابوالهیجاء عبد اللّه بن حمدان، در 292 ق گنبد عظیم و مرتفعی ساخت و حصاری پیرامون آن برافراشت. در دوران صفویه، شاه طهماسب آن گنبد گچی را کاشی کاری کرد و حرم مطهر را گسترش داد. گنبد کاشی کاری شده تا عصر نادری، هم چنان پابرجا بود. نادر شاه، که در 1156 ق به زیارت مرقد مطهر آمده بود، دستور داد کاشی های کهنه گنبد را بکنند و آن ها را تذهیب کنند. او ثروت فراوانی برای طلاکاری گنبد صرف کرد و هدیه های نفیسی به خزانه حرم تقدیم نمود. بربالای گنبد کتیبه ای قرار دارد که بانی آن را معرفی می کند: «شکر و سپاس خدا را که این گنبد منور و روضه مطهر اعظم السلاطین به دستور و تأیید پادشاه مقتدر سلطان نادرشاه که خداوند سلطنتش را برقرار و عدالت و احسانش را افزون نماید در سال 1156 تذهیب شد».
هم چنین چند بیت شعر از شاعر معاصر نادرشاه، سید حسین بن میر رشید التقوی هندی حائری (ف 1170 ق)، روی گنبد نوشته شده که مطلع آن چنین است:
اطلع الشمس قد راق التوافرا * * * ام نار الکلیم بدت من جانب الطور
این تذهیب و طلاکاری، که از مشهورترین آثار تاریخی است، توسط دویست صنعت گر ماهر انجام شده است.
داخل گنبد با کاشی معرق تزیین شده است. کاشی آن از بهترین و ممتازترین نوع است. ارتفاع گنبد تا نوک قوس 35، محیط آن پنجاه و قطر آن حدود شانزده متر است و تعداد سیزده هزار آجر طلا در آن به کار رفته است. در بالاترین قسمت آن سوره (فتح) «انا فتحنا لک فتحاً مبینا»، به خط محمد علی اصفهانی، و پس از آن سوره جمعه نگاشته شده است. در قسمت میانی گنبد سوره «عم یتساءلون» و تعدادی از شعرهای ابن ابی الحدید و در قسمت انتهایی سوره «هل اتی» با تاریخ 1121 ش ثبت شده است. این گنبد دارای دوازده پنجره است که با کاشی های زیبا تزیین یافته است. در 1304 و 1348ق اندکی از روکش فرسوده شده آن بازسازی شد. این کار زیر نظر معمار معروف، حاج محسن، و مشاوران او انجام گرفت. آن ها بخشی از طلای فرسوده را کندند و دوباره با روکش طلای جدید پوشاندند.
در 1391 ق نیز یکی از تاجران عراقی به تذهیب و طلاکاری برخی از قسمت های گنبد پرداخت و 8787 قطعه آجر تذهیب شده در آن به کار برد.
در اطراف گنبد مبارک و مطهر، دو مناره بسیار زیبا چشم را از چندین کیلومتری روشنی می بخشد. یکی از مناره ها سمت جنوب و دیگری در شمال مرقد قرار دارد. این مناره ها ابتدا با کاشی تزیین و در دوران نادرشاه، به سال 1156 ق، تذهیب و طلاکاری شده است. روی مناره شمالی، مجاور قبر علامه حلی، وجود چند بیت شعر فارسی نشان از معماری ایرانی دارد. تاریخ تذهیب و نام کاتب نیز بر روی آن حک شده است. مطلع شعر چنین است:
ولی الله ازین گلدسته فیض * * * که بر نه آسمان شد سایه گستر

حرم امام علی علیه السلام

در مناره جنوبی، یعنی مجاور قبر مقدس اردبیلی، پنج بیت شعر عربی و تاریخ تذهیب آن به چشم می خورد:
و یعجب کل نور من سناه * * * کما شمس الضحی بل صار انور
بالای مناره ها، پنجره های منقشی است که روی بعضی از آن ها تاریخ تذهیب آن نوشته شده است. پس از طلاکاری مناره ها توسط نادر شاه، شکاف هایی در آن ها پدید آمد و ورقه های طلا فروریخت. لذا حاج محمد حسین اصفهانی، وزیر فتحعلی شاه، دستور مرمت و بازسازی آن ها را در 1336 ق صادر کرد و مناره جنوبی بازسازی شد.
در 1281 ق عبد العزیز خان عثمانی به ترمیم و بازسازی مناره ها پرداخت و مناره شمالی در 1315 ق توسط سلطان عبد الحمید عثمانی ترمیم شد. اما بازهم سر هردو مناره کج بود. ادیب الملک که در آن دوران مناره را دیده از کجی آن سخن می گوید: «معلوم شد اگر هزار مرتبه خراب کنند و بسازند بازهمان است زیرا رو به مدینه و قبر مطهر جناب نبوی(صلّی الله علیه و آله) تعظیم می کند».
در 1352 ق وزارت اوقاف وقت بازسازی دوباره مناره جنوبی را بر عهده گرفت. طول یکی از آن ها حدود 35 متر است. نیمی از آن سنگ و بقیه، تا سر مناره، با طلا زر اندود شده و بالای آن سوره جمعه نقش بسته است.

5. صحن
صحن مرقد مطهر در زمان شاه عباس صفوی با طراحی های بدیع و هندسی شیخ بهایی احداث شد. این صحن چهارگوش دارد و حرم را چون نگینی در خود جای داده و دارای حجره و اتاق هایی در دو طبقه است. هر حجره ای ایوانی کوچک دارد که تا اوایل قرن چهاردهم هجری محل سکونت عالمان، مدرسان و طلبه های حوزه علمیه نجف بود. در زمان شاه صفی، برای نخستین بار، دیوارهای صحن را کاشی کاری کردند
و سقف این ایوان ها و حجره ها نیز با کاشی های بسیار زیبا و نفیس اصفهان تزیین شد. دیوار پیرامون صحن هفده متر ارتفاع دارد که به شکل مستطیل اطراف آن را فراگرفته است. طول دیوار از جنوب به شمال 77 و از شرق به غرب 72 متر است. ظاهراً نادرشاه تعمیراتی در صحن انجام داده است؛ زیرا نام او بر بالای سر در ورودی ثبت شده است. این اقدام او با هزینه اهدایی از سوی همسرش، در 1156 ق، مدت چهار سال به طول انجامید. از آن کاشی کاری اکنون فقط قسمتی از آن در ایوان العلماء باقی مانده است چون در 1197 ق علی مراد خان زند آن را بازسازی کرد.
در 1323 ق، سنگ ها و کاشی های صحن کنده شد و بر سردر ورودی زائران فروریخت و تعدادی از زائران کشته شدند. این حادثه باعث شد دولت عراق تمام کاشی کاری های صحن را از نو احیاء و بازسازی کند که این کار چهار سال زمان برد.
تا ابتدای دوره قاجار در کف صحن قبرهای زیادی وجود داشت که برخی از آن ها از سطح زمین بلندتر بود و حرکت زائران را با کندی مواجه می کرد. با تلاش علامه سید مهدی بحر العلوم راهروهای زیرزمینی حفر شد و آن قبرها به پایین انتقال یافتند. پس از آن صحن مسطح و سنگ فرش شد. این کار در 1206 ق و با هزینه یکی از نیکوکاران ایرانی صورت گرفت. در 1315 ق سنگ های حیاط صحن به دستور سلطان عبد الحمید عثمانی کنده شد و راهروهای زیرزمینی ترمیم و بازسازی گردید. در این هنگام قبر تعدادی از پادشاهان نیز کشف شد. هم اکنون ضلع شرقی و غربی صحن 84، ضلع شمالی آن 74 و ضلع جنوبی آن 75 متر طول دارد. هریک از ضلع های شمالی و شرقی پانزده ایوان و ضلع های غربی و جنوبی آن چهارده ایوان دارد. در هر ایوان حجره ای است که داخل آن یکی از مشاهیر، عالمان و رجال دفن شده است.

6. ایوان ها
1 ـ 6. ایوان طلا
ایوان طلا از زیباترین و با شکوه ترین ایوان های حرم است که در پایین پای مبارک و رو به مشرق واقع شده و در برابر آن باب السوق الکبیر قرار دارد. این ایوان چهل متر ارتفاع و 45 متر طول دارد و به طور کامل از طلای ناب روکش شده است. طلاکاری ایوان و گنبد را نادر شاه در 1156 ق انجام داده است. تمام نمای بیرونی ایوان، کناره ها و دیواره ها تا سقف و قوس با طلای ناب پوشش داده شده است.
از داخل ایوان طلا دری به داخل رواق باز می شود و چهل چراغ بسیار زیبایی در وسط ایوان نصب شده که هدیه ناصر الدین شاه است. در مقابل این ایوان حوض بزرگی قرار داشت که به حوض کوثر مشهور بود و بعدها از میان رفت.

2 ـ 6. ایوان العلما
در شمال حرم قرار دارد و از آثار عصر آل بویه است. این ایوان در عصر صفوی تجدید بنا و در دوره نادری به طور کامل کاشی کاری شد که امروزه به همان حال باقی است و قدمت آن از دیگر قسمت های حرم بیشتر است. روی کاشی آن قصیده ای از قوام الدین در شانزده بیت به خط زیبای کمال الدین حسینی گلستانه اصفهانی دیده می شود که مطلع آغازین آن چنین است:
یا رب خیر المرسلین * * * سلم علی نوح الامین
در این ایوان عالمان زیادی دفن شده اند و به این سبب «ایوان العلما» نام گرفته است. تکیه بکتاشیه، یادگار عصر عثمانی، سمت غربی این ایوان بوده است.

7. دیوارهای صحن
حرم مطهر از سمت صحن دارای سه دیوار است:
1 ـ دیوار اول به شکل مستطیل و دارای هفده متر ارتفاع است. از جنوب تا شمال 77 و از شرق تا غرب 72 متر طول دارد. این دیوار دوطبقه است و هر طبقه حجره و ایوان هایی دارد.
2 ـ دیوار دوم به ارتفاع دیوار اول در وسط صحن و مستطیلی ساخته شده است. از شمال تا جنوب 31 و از شرق تا غرب سی متر طول دارد. بر این دیوار سه در تعبیه شده است. دو درب در مقابل هم است که یکی از سمت شمال مقابل باب طوسی و دیگری از جنوب مقابل باب القبله صحن باز می شود. درب سوم نیز به ایوان طلا مشرف است.
3 ـ دیوار سوم، به ارتفاع دو دیوار قبل، به صورت مربع و محیط به قبر شریف و روضة المقدسه است. از شمال تا جنوب سیزده متر و از شرق تا غرب نیز همین مقدار طول دارد. از این دیوار پنج در به حرم باز می شود.

8. درهای صحن
صحن مرقد مطهر امام علی (علیه السلام) در دوره صفوی چهار در داشت که زائران از طریق آن ها به داخل صحن راه می یافتند. در عصر عثمانی یک در به تعداد آن ها اضافه شد و امروزه هر پنج در محل ورود و راه یابی زائران به صحن شریف است. نام این درها عبارت است از:
1 ـ 8. باب الکبیر: سمت شرق حرم واقع است و به عنوان درب اصلی مورد استفاده قرار می گیرد و چون روبه روی سوق الکبیر قرار دارد، باب الکبیر نام گرفته است.
2 ـ 8. باب شرقی: کوچک تر از باب الکبیر است و در سمت شرق حرم مطهر قرار دارد. از آن جا به بازار عبا فروشان یا بزازها راه دارد. روی این درب آیه هایی از قرآن و نیز چند حدیث درج شده است. آن را در 1252 ق ساخته اند.
3 ـ 8. باب الطوسی: در شمال مرقد مطهر واقع است و به دلیل قرار گرفتن در خیابانی که در نزدیکی آن مسجد و آرامگاه شیخ طوسی (ف 460 ق) است، باب طوسی نام دارد. گویند این درب رو به سمت مشهد مقدس است.
4 ـ 8. باب القبلة: سبب این نام گذاری آن است که رو به سمت قبله دارد. این باب بر دیوار جنوبی صحن واقع است.
5 ـ 8. باب سلطانی: باب سلطانی را سلطان عبد العزیز عثمانی در 1279 ق ساخته است. آن را باب الفرج نیز می گویند. این درب در سمت غرب صحن است.

منبع: عتبات عالیات عراق


پنج شنبه 93 فروردین 7 , ساعت 3:41 عصر

زندگی امیرالمومنین، علی(علیه السلام) نه تنها برای شیعیان و مسلمانان جهان، بلکه همه انسان ها در خور تأمل و شایان الهام گیری است؛ چرا که ابعاد وجودیِ آن بزرگوار، همه بشر؛ اعم از دوست و دشمن را، شیفته و مجذوب خود کرده است.

طلوع
تولّد علی(علیه السلام) در روز جمعه، 13 رجب سال 30 عام الفیل، در شهر مکّه و در خانه خدا، اتّفاق افتاد. این واقعه (تولّد علی در کعبه) حادثه منحصر به فردی است که در طول تاریخ برای هیچکس رخ نداده و نخواهد داد و پیوسته دستمایه شعر و نثر ادب پارسی و عربی قرار گرفته و می گیرد.
پدر آن حضرت، ابوطالب، عموی پیامبر(صلی الله علیه و آله) است که به مانند اجداد خویش، شخصی با ایمان و درست کردار بود و در راه دفاع از پیامبر(صلی الله علیه و آله) دست به شمشیر برد و جانفشانی ها کرد و سه سال در شعب ابی طالب در محاصره دشمنان اسلام قرار گرفت.
ایشان هیچگاه بتی را نپرستید، گرچه مانند اصحاب کهف در دوران عمر، ایمان خود را پنهان می داشت و از تاکتیک تقیه استفاده می کرد.
مادر امیرالمؤمنین(علیه السلام)، فاطمه بنت اسد (فرزند هاشم بن عبد مناف) از طایفه قریش و دودمان بنی هاشم است. او نخستین زن (و یازدهمین مسلمان) پس از خدیجه بود که به پیامبر(صلی الله علیه و آله)، ایمان آورد و به خاطر محبتهایی که در دوران کودکی به رسول خدا(صلی الله علیه و آله)کرده بود، به شدّت مورد علاقه و دعای آن حضرت قرار داشت. هنگام مرگش وصیّت خود را به پیامبر(صلی الله علیه و آله) کرد و بعد از مرگ وی، آن حضرت در مراسم تشییع و کفن و دفن او حضور یافت، تابوتش را بر دوش گرفت و پیراهن خود را بیرون آورده، دستور داد با آن کفنش کنند.

فضائل
کسی را یارای آن نیست که مناقب علی(علیه السلام) را بشمارد، لیکن به قدر گنجایش این مقال، قطره ای از آن را ذکر می کنیم:
1. تولّد در کعبه
یزید بن قعنب می گوید:
من و جمعی کنار کعبه نشسته بودیم که دیدیم فاطمه بنت اسد وارد مسجدالحرام شد، در حالی که حامله بود، آمد و کنار کعبه ایستاد و دست به دعا برداشت: پرودگارا! من به تو و فرستادگانت ایمان دارم. به حق بنیان گذار کعبه (ابراهیم(علیه السلام)) زایمان را بر من آسان گردان! ناگهان دیدم دیوار پشت کعبه شکافت و فاطمه داخل بیت الله شد، آنگاه دیوار به هم پیوست. ما تصمیم گرفتیم در را باز کنیم ولی نتوانستیم، فهمیدیم امری غیبی در کار است و این مسأله از جانب خداوند است. این خبر به سرعت در شهر مکه پیچید و فاطمه بنت اسد تا سه روز در داخل کعبه بود و بعد از سه روز، در حالی که نوزادش (علی(علیه السلام)) را در آغوش داشت، از همان مکان از کعبه بیرون آمد و به مردم گفت: خداوند مرا بر زنان دیگر برتری داد... .»
یکی از شاعران در باره تولّد علی(علیه السلام) در کعبه، اینگونه سروده است:
روزی که علی به کعبه آمد به وجود *** از بهر علی خدا در از کعبه گشود
در بسته بداد خانه خود به علی *** حقا که علی است خانه زاد معبود*

2 . نامگذاری
طبق احادیث فراوانی که از شیعه و سنی نقل شده، نام گذاری «علی» برای آن حضرت، به طور مستقیم توسط خداوند انجام پذیرفت، گر چه در کتب آسمانی پیشین، به نام های خاص دیگری شهرت داشته است. فاطمه بنت اسد می گوید:
پس از ولادت علی، چون خواستم از خانه کعبه بیرون آیم، هاتفی ندا کرد:
«یا فاطمةُ، سمّیهِ علیّاً فهو علیّ، وَ الله العلیّ الأعلی یقول: إنّی شَقَقْتُ إِسْمه مِن اسمی و أدّبته بِأَدَبی و وَقَفتُهُ علی غامِضِ علمی».
«ای فاطمه، نام این نوزاد را علی بگذار که خدای علیّ اعلی می فرماید: من نام او را از نام خود مشتق ساختم و او را به ادب خود آموختم و بر علوم نهان خویش واقف نمودم.»

3. تربیت یافته پیامبر(صلی الله علیه و آله)
بیشتر مورّخان آورده اند: در ایام کودکی علی(علیه السلام)، قریش دچار خشکسالی شدند و ابوطالب عائله مند بود و از عهده تأمین مخارج فرزندان برنمی آمد. حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) به عمویش عباس فرمود: برادرت ابوطالب عیالمند است، بیا تا نزد او برویم و مؤونه اش را سبک گردانیم، بدین ترتیب که من یکی از فرزندانش را برگیرم و تو نیز یکی دیگر را. عباس پذیرفت و به اتفاق نزد ابوطالب رفته، منظور خویش را درمیان گذاشتند. ابوطالب پس از آنکه عقیل را نزد خود نگاه داشت، اختیار را به آنان واگذار کرد. اینجا بود که پیامبر(صلی الله علیه و آله) علی را برگرفت و عباس، جعفر را و در این زمان حضرت علی(علیه السلام) شش سال داشتند. بنابراین، شخصیت امیرمؤمنان(علیه السلام) تحت تربیت مستقیم پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) و آن هم در حساس ترین زمان تأثیر پذیری، شکل گرفت.

4. اولین مسلمان
سبقت در اسلام، طبق آیه 100 سوره توبه، از امتیازات یک مسلمان است.
همه شیعیان و هفتاد تن از علمای اهل سنت بر این باورند که نخستین مسلمان امیرمؤمنان(علیه السلام) بود و مطابق آنچه در فضیلت قبل ذکر نمودیم، این مطلب طبیعی خواهد بود. روزی پیامبر(صلی الله علیه و آله) در حالی که دست بر شانه علی(علیه السلام) زد، فرمود: «أَنْتَ یا عَلِیُّ أَوَّلُ النَّاسِ إِسْلاماً وَ أَوَّلُ النَّاسُ إِیمَاناً وَ أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی».
انس بن مالک می گوید: «بُعِثَ النَّبیّ یَومَ الإثنین و أسلم علیٌّ یوم الثّلاثاء».
«رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روز دوشنبه مبعوث شد و علی(علیه السلام) روز سه شنبه اسلام آورد.»
بعضی از معاندان خواسته اند، تقدّم در اسلام علی(علیه السلام) را مخدوش نمایند، به این بهانه که حضرتش در آن زمان ده سال بیشتر نداشته. در حالی که قرآن در مورد حضرت یحیی(علیه السلام) می گوید: "وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیّاً"؛ «ما حکم نبوت را در کودکی به او دادیم».
و از عیسی(علیه السلام) نقل می کند که هنوز در گهواره بود و فرمود: "...إِنِّی عَبْدُ اللهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیّاً".
شیخ مفید(رحمه الله) نیز در این مورد می گوید: «صغر سن منافاتی با کمال عقل ندارد و بلوغ، در احکام شرعی معتبر است نه احکام عقلی.»

5. لیلة المبیت
پس از سیزده سال اقامت پر رنج رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در مکه، مشرکان در شبی خوفناک تصمیم به ترور آن حضرت گرفتند. همان شب پیامبر به فرمان خداوند از شهر مکه خارج و در «غار ثور» پنهان شد و سپس عازم یثرب گردید و به علی(علیه السلام) دستور داد تا در بستر آن حضرت بخوابد و رو انداز مخصوص آن حضرت را بر خود بیفکند. در آن شب عده ای از مشرکان مکه در پشت دیوار منتظر فرصت بودند تا با شمشیرهای آخته به حضرتش حمله کنند و در این میان، پی در پی به سوی خوابیده در بستر، سنگ می زدند «فلا یشکّون أنّه رسول الله(صلی الله علیه و آله) حتّی إذا برق الفجر...»؛ «شک نداشتند که وی رسول خدا است تا وقتی که فجر طالع گردید.»

6. هجرت
گرچه علی(علیه السلام) در اصل هجرت با سایر اصحاب یکسان است ولی آنچه مهاجرت ایشان را ممتاز می سازد، چند نکته است:
الف: پس از هجرت پیامبر و طبق دستور آن حضرت، امام علی(علیه السلام) چند روز در مکّه ماند تا بدهی های رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را پرداخت کند و امانتهایی که نزد ایشان بود را به صاحبانش برگرداند.
ب: امیرمؤمنان(علیه السلام) در هنگام هجرت، که نیمه شب انجام شد، فواطم (فاطمه زهرا(علیها السلام)، فاطمه بنت اسد و فاطمه دختر زبیر بن عوام) را با خود برداشت و به سمت مدینه حرکت کرد.
ج: علی(علیه السلام) و همراهان، پس از حرکت از مکه، مورد تعقیب گروهی از مشرکان قرار گرفتند که تقاضای بازگشت به مکه را داشتند، وقتی نصحیتهای آن حضرت در آنها تأثیر نگذاشت، با آنها درگیر شده جنگید و یکی از آنها را به هلاکت رساند و بقیه متواری شدند.
هـ: پیامبر روز اوّل ماه ربیع الاول، از غار ثور به سوی مدینه حرکت کردند و روز دوازدهم همان ماه به نخستین محلّه مدینه؛ یعنی قُبا رسیدند، ولی به احترام امیرالمؤمنین(علیه السلام) وارد مدینه نشدند، بلکه صبرکردند تا آن حضرت به آنجا برسد و به آنان ملحق شود و بدین سبب تا روز پانزدهم ربیع (سه روز) صبر کردند و پس از ورود علی(علیه السلام)با همراهی ایشان، وارد مدینه شدند که همین امر سبب خشم برخی از صحابه گردید.(1)

7. ساختن مسجد النبیّ(صلی الله علیه و آله)
نخستین اقدام پیامبر(صلی الله علیه و آله) پس از ورود به یثرب (مدینه)، بنای مسجد بود. علی(علیه السلام) نیز در ساخت مسجد، فعالیت زیادی کرد و این رجز را می خواند:
لا یستوی من یعمر المساجداً *** و من یبیت راکعاً و ساجداً
یدأب فیها قائماً و قاعداً *** و من یکر هکذا معانداً
و من یری عن الغبار حائداً
پس از اتمام کار مسجد، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و جمعی از مهاجرین، برای خود اتاق هایی در اطراف مسجد و چسبیده به آن ساختند و هر کدام دری از اتاق خود به مسجد گشودند که در هنگام نماز و اوقات دیگر، از همان درها رفت و آمد می کردند. تا پس از چندی که از طرف رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دستور آمد:
«سُدُّوا الاَْبْوابَ کُلَّها إِلاّ بابَ عَلِیّ»؛ «درها را ببندید مگر در خانه علی(علیه السلام) را.»
چون صحابه زبان به اعتراض گشودند، پیامبر فرمود:
«مَا أَنَا سَدَدْتُ أَبْوَابَکُمْ وَ فَتَحْتُ بَابَ عَلِیّ(علیه السلام) وَ لَکِنَّ اللَّهَ فَتَحَ بابَ عَلِیٍّ وَ سَدَّ أَبْوَابَکُمْ»؛ «من از پیش خود این کار را نکردم بلکه خدا در خانه علی را باز گذارد و درهای شما را بست.»

8. اخوّت با رسول الله(صلی الله علیه و آله)
چند ماه از ورود پیامبر به مدینه نگذشته بود که آن حضرت، طی مراسمی میان اصحاب خود از مهاجر و انصار پیمان برادری برقرار کرد و خود حضرتش با علی بن ابی طالب(علیه السلام) پیمان اخوّت بست و به ایشان فرمود: ««أَنْتَ أَخِی وَ أنَا أَخُوکَ».
و طبق برخی نقل ها، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) میان مهاجر و انصار پیمان اخوّت بست و برای علی(علیه السلام) برادری تعیین ننمود. علی(علیه السلام) از حضرت پرسید: «ای رسول خدا، میان اصحاب خود پیمان برادری بستی ولی مرا با هیچ کس برادر قرار ندادی؟»
پیامبر فرمود: «سوگند به خدایی که مرا به حق به نبوّت برگزید، تو را باز نگذاشتم مگر برای خودم. تو نسبت به من، به منزله هارون به موسایی، جز آنکه پیامبری پس از من نیست و تو برادر و وارث من هستی. تو با من و دخترم فاطمه در بهشت در قصر من خواهید بود. «أَنْتَ أَخِی وَ رَفِیقِی» سپس این آیه (که در مورد بهشتیان است) را سه مرتبه تلاوت کرد: "...إِخْواناً عَلی سُرُر مُتَقابِلِینَ" یعنی دوستان در راه خدا که به یکدیگر می نگرند.»
در احادیث بسیاری که اهل سنّت نیز نقل کرده اند آمده است که پیامبر فرمودند: «من و علی از یک نور یا یک شجره هستیم.»

9. جنگ بدر
در سال دوم هجرت، جنگ بدر به وقوع پیوست که با پیروزی مسلمین به پایان رسید. امیرالمؤمنین(علیه السلام) در این پیروزی، سهم بزرگی داشت؛ چرا که دلاوران و شجاعانی از مشرکین همچون «ولید بن عتبه، عاص بن سعید، طعیمة بن عدیّ، نوفل بن خویلد و...» به دست آن حضرت به هلاکت رسیدند. اینان کسانی بودند که هر یک به تنهایی در برابر انبوهی از دشمن مقاومت می کردند. برای مثال، نوفل کسی است که وقتی رسول خدا(صلی الله علیه و آله)شنید وی در جنگ حاضر شده، دست به دعا برداشت: «أَللّهُمَّ اکْفِنِی نُوفِلاً»؛ «خدایا! مرا از شرّ نوفل آسوده ساز» و چون در پایان جنگ شنیدند که نوفل به دست علی(علیه السلام) کشته شد، تکبیر گفت و شکر خدا را به جا آورد؛ «اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذِی أَجابَ دَعْوَتِی فِیهِ».

10. همسری فاطمه(علیها السلام)
امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
«لَوْ لا أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی خَلَقَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ(علیه السلام) لِفَاطِمَةَ مَا کَانَ لَهَا کُفْوٌ عَلَی ظَهْرِ الاَْرْضِ مِنْ آدَمَ وَ مَنْ دُونَهُ»؛ «چنانچه خداوند علی(علیه السلام) را نمی آفرید، همشأنی برای فاطمه(علیها السلام) در روی زمین یافت نمی شد.»
تاریخ نگاران نوشته اند که خواستگاران زیادی برای حضرت زهرا(علیها السلام) آمدند امّا پیامبر می فرمود: «أَمْرِها إِلی رَبِّها»؛ «این مطلب با خدا است» تا آنکه علی(علیه السلام) اقدام به خواستگاری کرد و پیامبر گرامی پذیرفت.

11. لا سیف اِلاّ ذوالفقار و لا فتی اِلاّ علی
سال سوم هجرت، جنگ اُحُد به وقوع پیوست که در ابتدا با پیروزی مسلمین همراه بود، ولی بر اثر نافرمانی جمعی از مسلمانان، مصیبتهای سختی بر لشکر اسلام وارد شد و آنان را مجبور به شکست کرد. دشمن به قصد جان پیامبر که افرادی و از جمله علی(علیه السلام)گرد ایشان بودند جلو آمد و عده زیادی از مسلمین را به شهادت رساند. تنها بازماندگان در اطراف پیامبر عبارت بودند از علی(علیه السلام)، ابودجانه و سهل بن حنیف. اگر نبود دفاع امیرالمؤمنین(علیه السلام) و رشادت های آن بزرگوار، به یقین جان پیامبر گرامی اسلام در خطر بود و چه بسا نشانی از اسلام باقی نمی ماند. بدین سبب بود که همه اصحاب در پایان این جنگ شنیدند که جبرئیل فریاد برآورد: «لا سَیْفَ إِلاَّ ذُو الْفَقَارِ وَ لا فَتَی إِلاَّ عَلِیٌّ».

12. لَضَرْبَةُ عَلِیّ یَومَ الْخَنْدَقِ أَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثّقْلَیْن».
شوّال سال پنجم هجرت، مشرکین مکه با همدستی یهودیان مدینه با مردان جنگی و ساز و برگ کامل به سمت این شهر حرکت کردند. این خطر بزرگ که با توطئه منافقین داخل مدینه و گرسنگی و ترس شدید مسلمین قرین شد، سبب تزلزل بسیاری از یاران پیامبر گردید.
در این لشکرکشیِ بزرگ که حضور «عمرو بن عبد وَدّ» (شجاع ترین عرب که به تنهایی با هزار مرد جنگی مقابله می کرد) جوّ رعب و وحشت را بر مسلمین حاکم کرده بود، تنها و تنها شجاعت علی(علیه السلام) به مسلمین روحیه بخشید و دل رسول الله(صلی الله علیه و آله) را شادمان کرد و آن چیزی جز مقاتله با عمرو نبود. در این هنگام نبیّ گرامی فرمود: «بَرَزَ الإِیْمانُ کُلُّهُ إِلیَ الشِّرکِ کُلِّهِ»؛ «همه ایمان با همه شرک روبرو گردید.»
و پس از کشته شدن عمرو بن عبد وَدّ به دست امیرالمؤمنین(علیها السلام) بنابر نقل متواتر شیعه و سنی، پیامبر فرمود: «لَضَرْبَةُ عَلِیّ یَومَ الْخَنْدَقِ أَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثّقْلَیْن».
«همانا ضربت علی(علیه السلام) در روز خندق، از عبادت جن و انس برتر بود.»

13. جنگ خیبر
خیبر، مرکز بسیاری از توطئه ها توسط یهودیان بر ضدّ مسلمانان بود؛ بدین سبب در سال هفتم هجرت، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به فکر فتح «خیبر» در دویست کیلومتری مدینه در شمال غرب این شهر افتاد. این قلعه پایگاه محکم آنان و متشکل از هفت قلعه تو در تو بود. پیامبر به همراهی 1600 تن از یاران، این منطقه را محاصره کردند.
طولی نکشید که لشکری را به فرماندهی ابوبکر برای فتح خیبر فرستاد. او بدون هیچ گونه پیروزی بازگشت. دفعه دوم، لشکر را به عمر سپردند او نیز کاری از پیش نبرد.
پیامبر فرمودند: «لاَُعْطِیَنَّ الرَّایَةَ غَداً رَجُلاً یُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ کَرَّاراً غَیْرَ فَرَّار...»
«فردا پرچم را به مردی می سپارم که خدا و رسول را دوست دارد و آنها نیز او را دوست می دارند. حمله افکنی که فرار نکند.»
آنگاه فرمود: علی کجاست؟ گفتند دچار درد چشم است. پیامبر در حق ایشان دعا کردند و علی را به میدان نبرد فرستادند.
آری، در این جنگ بود که «مرحب خیبری» قهرمان بزرگ یهود به هلاکت رسید و در قلعه به دست آن حضرت از جایی کنده شد و قلعه ها یکی پس از دیگری فتح گردید. خود امیرالمؤمنین(علیه السلام) در این مورد فرمود: «وَ اللهُ ما قَلَعْتُ بابَ خَیْبَر بِقُوَّة جِسْمانِیّة وَ لکِنْ بِقُوَّةٌ رَبّانِیّة».

14. ردّ شمس
دانشمندان شیعه و بسیاری از علمای اهل سنّت این ماجرا را نقل کرده اند که در سال هفتم هجرت، هنگام عصر، پیامبر، علی(علیهما السلام) را به دنبال مأموریتی فرستاد و به دنبال آن، نماز عصر حضرت قضا شد. پیامبر دست به دعا برداشت:
«اللَّهُمَّ إِنَّ عَلِیّاً کَانَ فِی طَاعَتِکَ وَ طَاعَةِ رَسُولِکَ فَارْدُدْ عَلَیْهِ الشَّمْسَ».
«خدایا! او در راه طاعت تو و فرمانبرداری پیغمبرت بوده است. پس خورشید را برای او باز گردان.»
اسما می گوید: خورشید را دیدم که غروب کرد ولی دیدم که بار دیگر طلوع نمود.

15. شکستن بتها
شکستن بتهای کعبه، دو مرتبه به دست علی(علیه السلام) انجام گرفت؛ یک مرتبه قبل از هجرت و یک مرتبه در فتح مکه، پس از هجرت.
آری، علی(علیه السلام) بر دوش رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بالا رفت و کعبه، این یادگار ابراهیم(علیه السلام) به دست او از لوث بتها پاک گردید.

16. جنگ حنین
پس از فتح مکه، توطئه ای دیگر برضدّ مسلمانان از جانب مشرکان طرح ریزی شد و جنگ «حنین» به وجود آمد. در این نبرد مسلمانان به علّت کثرت جمعیت دچار غرور شدند و همین امر سبب شکست آنان گردید و همگی گریختند جز ده نفر که یکی از آنان امیرالمؤمنین(علیه السلام) بود.

17. جنگ تبوک
سال نهم هجرت به پیامبر خبر رسید رومیان در صدد حمله به شمال غرب حجازند. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) با اعلام بسیج عمومی به همراه سی هزار نفر به سوی «تبوک» حرکت کردند، ولی از آنجا که این سفر در اواخر تابستان و زمان برداشت خرما و خشکسالی و همراه با فاصله زیاد بود، جمعی از منافقان از این حرکت سر باز زده، تصمیم گرفتند در مدینه بمانند تا با تبلیغات سوء و جلسات مخفی، مرکز حکومت اسلام را متزلزل سازند. بدین جهت پیامبر(صلی الله علیه و آله) علی(علیه السلام) را در مدینه باقی گذاشت. امیرالمؤمنین(صلی الله علیه و آله) به حضرت عرض کرد: تَخْلِفنی مَعَ الْخَوالِفِ؟»؛ «آیا مرا با متخلّفان به جای نهادی؟»
پیامبر پاسخ دادند: «إِنَّ الْمَدِینَةَ لا تَصْلَحُ إِلاّ بِی أَوْ بِکَ»؛ مدینه جز با حضور من یا تو اصلاح نخواهد شد.»
آنگاه فرمودند: «أَ ما تَرْضی أَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسی إِلاّ أَنَّهُ لا نَبِیَّ بَعْدِی؟»

18. مباهله
جمعی از بزرگان نصارای نجران وارد مدینه شدند و پس از گفتگوی طولانی با پیامبر، حاضر به تسلیم در برابر حقیقت نگشتند، از این جهت، حضرتش به آنها پیشنهاد مباهله ـ نفرین طرفینی ـ داد و آنان نیز پذیرفتند. همه مورّخان نوشته اند در روز موعود، پیامبر همراه امیرالمؤمنین(علیه السلام) فاطمه زهرا(علیها السلام) امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) از منزل خارج شدند و در جایگاه خود قرار گرفتند. بزرگِ مسیحیان که این منظره را دید، رو به یاران خود کرده، گفت: من چهره هایی می بینم که چنانچه دست به دعا بردارند، کوهها از جای خود کنده می شوند اگر مایل هستید ناقوس کلیساها به صدا درآید و مسیحیتی در روی زمین باقی بماند، از این مباهله خودداری کنید. قرآن نیز در سوره آل عمران، اشاره به این ماجرا نموده از علی(علیه السلام) تعبیر به «نفس» و جان پیامبر کرده است.

19. حَجّة الوداع
سال دهم هجرت، پیامبر عازم حج شد، در این سفر، که همه زنان آن حضرت و جمع زیادی از مهاجران و انصار، همراه ایشان بودند، هنگام بازگشت، در روز جمعه هیجدهم ذی حجه، جبرئیل این آیه را نازل کرد: "یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ"
و آنگاه پیامبر بعد از نماز ظهر، ضمن خطبه ای، موضوع جانشینی علی(علیه السلام) را مطرح کرد و سه مرتبه فرمود: «فَمَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ» سپس افزود: «اَلّلهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ، وَ أحَبّ مَن أَحَبَّهُ و أبْغِضْ مَنْ أَبْغَضَهُ و انْصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخْذُل مَن خَذَلَهُ، وَ أَدرِ الْحَقَّ مَعَهُ حَیْثُ دارَ...»، و بعد فرمودند شاهدان به غایبان برسانند.
آنگاه اصحاب، نزد امیرالمؤمنین(علیه السلام) آمده این مقام را به حضرتش تهنیت گفتند.

20 . غسل دادن رسول الله(صلی الله علیه و آله)
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در مورد خاندان خویش وصیّت کرد: «إِنِّی تارِکٌ فِیکُم الثّقْلَین کِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتِی». آنگاه خطاب به امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: «لا یُغَسِّلْنی أَحَدٌ غَیْرکَ».
علی می فرماید: «وَ لَقَدْ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) وَ إِنَّ رَأْسَهُ لَعَلَی صَدْرِی... وَ لَقَدْ وُلِّیتُ غُسْلَهُ(صلی الله علیه و آله)وَ الْمَلائِکَةُ أَعْوَانِی».
* * *
آنچه تا این مرحله آوردیم، بخشی از فضایل امیرالمؤمنین(علیه السلام) بود که طبق تاریخ حیات رسول الله(صلی الله علیه و آله) مرتب ساختیم، اکنون به بیان بخشی دیگر از فضایل و یا بخشهایی از زندگی آن بزرگوار می پردازیم:

علم و دانش
در کثرت علم علی(علیه السلام)، همین بس که پیغمبر خدا هنگام رحلت به رازگویی با آن بزرگوار پرداخت و وقتی از علی(علیه السلام) سؤال شد آن راز چه بود، فرمود: «عَلَّمَنِی ألفَ باب مِنَ الْعِلْمِ ینفتح لی مِن کُلِّ باب ألف باب».
دلیل های دیگری نیز ما را بر علم آن حضرت رهنمون می گردند:
الف: گفتار آن حضرت: «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی»؛ «از هرچه می خواهید، بپرسید.»
تاریخ نگاران، آورده اندکه غیر از آن امام همام، هر کس این ادعا را نمود، رسوا شد.
ب: مراجعات از دور و نزدیک به علی(علیه السلام) و در سخت ترین مسائل، به گونه ای که غاصبان حق آن حضرت که خود را به عنوان خلیفه رسول الله(صلی الله علیه و آله) معرفی کرده بودند، در اکثر سؤالات، وامانده ناچار به استفاده از زلال علم آن جانشین واقعی بودند.
ج: قضاوت های بی نظیر امیرالمؤمنین(علیه السلام)؛ چرا که بدیهی است قضاوت صحیح، بدون علم ممکن نیست.
د: سخنان گهربار و بی مانند امیرالمؤمنین(علیه السلام) چه اخبار از آیندگان و چه کلمات عمیق نهج البلاغه و سایر گفتارها، گویا قطره ای از دریای دانش علوی است.

زهد
امیرمؤمنان(علیه السلام) باتشریح ماهیّت فریبای دنیا، خطاب به آن می فرماید «غُرُّی غَیْرِی».
آن حضرت، در حالی که می توانست بهترین بهره ها را از دنیا بگیرد، اما در حدّ پایین ترین افراد، زندگی می گذراند. در حالی که باغ ها، قنوات و چاه های بسیاری احداث و سپس همه را در راه خدا وقف کرد.

عدل
یکی از صفات برجسته علی(علیه السلام) عدل آن حضرت است که همین امر نیز سبب شهادتش گردید. او چنانچه می شنید فرماندارش به کسی ستم روا داشته، به عزل یا تفحّص از حال او مبادرت می کرد و به احدی از نزدیکان خویش اجازه بهره برداری خصوصی از بیت المال را نمی داد. زمانی که شنید دخترش دست بندی از بیت المال را به طور عاریه مضمونه گرفته است، نهیب بر ابن ابی رافع (مسؤول بیت المال) زد و فرمود: چرا به مسلمانان خیانت کردی؟ سپس فرمود: اگر دخترم دستبند را به عنوان عاریه مضمونه نگرفته بود، اوّلین زن هاشمی بود که دستش را به عنوان دزدی قطع می کردم! آنگاه خطاب به دخترش که گفته بود من پاره تن شما هستم، فرمود: آیا همه زنهای مهاجر در روز عید خود را به چنین چیزی زینت می کنند؟ آن حضرت سرانجام دستبند را گرفت و به جای خود بازگرداند.

عبادت
هنگام نماز، رنگ از رخسار مبارکش می رفت و بدنش می لرزید. به حضرتش عرض می شد: شما را چه می شود؟ می فرمود: وقت ادای امانتی رسیده که خداوند آن را به آسمان و زمین و کوه ها عرضه داشت و آنها از حملش امتناع ورزیدند.
ابن عباس می گوید: «در جنگ صفین دیدم امام در حالی که شمشیر می زند، مراقب خورشید است. وقتی از سبب این امر پرسیدم، فرمود: مراقب زوال هستم، گفتم: در این گیر و دار جنگ، وقت نماز است؟ فرمود: «إِنَّمَا نُقَاتِلُهُمْ عَلَی الصَّلاةِ» و باز ابن عباس می گوید: هیچگاه نماز شب آن حضرت ترک نشد حتی شب جنگ.»

حکومت امیرالمؤمنین(علیه السلام)
بعد از بیست و پنج سال روی گردانی از علی(علیه السلام) و کنار گذاشتن حدیث غدیر و پس از آنکه جامعه حجاز و عراق به علّت بی لیاقتی حاکمان، دچار تحیّر شدند، مردم به امیرالمؤمنین(علیه السلام) روی آرودند. حضرت، ضمن سخنرانی در جمع کثیری از مردم، فرمود:
«اگر نبود حضور حاضران و اتمام حجّت به وسیله آنان، ریسمان شتر خلافت را به گردنش می انداختم تا هر جا که خواهد برود.»
آغاز حکومت آن حضرت، سال 35 هجری و انتهای آن، سال 40 بود. این دولت کریمه پنج ساله، دارای ویژگی هایی است که به بخشی از آنها اشاره می شود:
1. زندگی آن حضرت از نظر مادی و اقتصادی، در این مدّت از عمرش، به مانند پایین ترین و ضعیف ترین اقشار جامعه بود.
«وَ لَقَدْ وُلِّیَ النَّاسَ خَمْسَ سِنِینَ فَمَا وَضَعَ آجُرَّةً عَلَی آجُرَّة...».
«در این 5 سال، آجری بر روی آجر قرار نداد و زمینی را نخرید و درهم و دیناری بر جای نگذاشت.»
خود آن حضرت می فرماید: «به خدا سوگند آن قدر جبّه خود را پینه زدم تا آنکه از پینه زننده خجالت کشیدم و کسی به من گفت: آیا بعد از این همه، آن را از خود دور نمی کنی؟»
2. رسیدگی به شکایات؛ سوده یکی از زنان شجاع عرب در حضور معاویه، لب به مدح علی(علیه السلام) گشود و گفت: «روزی به شکایت از فرماندار، نزد ایشان رفتم، او نماز می خواند، پس از نماز با مهربانی فرمود: حاجتی داری؟ شکایت خود را گفتم. علی(علیه السلام) گریه کرد و گفت: خدایا! تو شاهدی که من اینان را برای ظلم بر خلق تو نگماشته ام! آنگاه تکه پوستی برداشت و نامه ای نوشت و به من داد. این نامه را به والی آن شهر رساندم. فرماندار این نامه را خواند و دست از کار برداشت، در حالی که از کار برکنار شده بود.»(1)
3. جنگ های متوالی؛ در مدّت محدود حکومت امیرالمؤمنین(علیه السلام) سه جنگ بزرگ بر آن حضرت تحمیل گردید:
جنگ جمل (ناکثین)؛ بنیان گذار این جنگ، عایشه و یاران او، طلحه و زبیر بودند که جزو نخستین بیعت کنندگان با امیرالمؤمنین(علیه السلام) به شمار می رفتند. این نبرد، در سال 36 هجری در بصره به وقوع پیوست و یک روز بیشتر طول نکشید و علی(علیه السلام) بعد از نصایح بسیار و اتمام حجّت و شروع جنگ توسط دشمن به دفاع پرداخت و این فتنه را ریشه کن ساخت.
جنگ صفین (قاسطین)؛ شام یکی از استان های تحت حکومت امیرالمؤمنین(علیه السلام)بود که معاویه اعلام خود مختاری کرد و قصد تجزیه مملکت اسلامی را در سر می پروراند. در بیست و دوم محرم سال 37 هجری در منطقه صفّین این نبرد به وقوع پیوست و با رشادت های مجاهدینی همچون مالک اشتر، می رفت که این غائله نیز ریشه کن گردد ولی تزویر دشمن از یکسو و نابخردی بعضی از یاران از سوی دیگر، این جنگ را متوقف کرد. معاویه با راهنمایی عمرو بن عاص، قرآنها را بر سر نیزه ها بلند کرده، کوته بینان را به تردید انداختند و صلح را بر حضرتش تحمیل کردند و همان ساده اندیشان، شخصی همچون ابوموسی اشعری را به داوری برگزیدند که هیچیک از این امور، مورد رضایت حضرت علی(علیه السلام) نبود.
جنگ نهروان (مارقین)؛ اینان همان متعصبان بی رحم و کوردلی بودند که از کثرت عبادت، پیشانی آنها پینه بسته بود ولی از ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) بهره ای نداشتند. آنها می گفتند ما با پذیرفتن حکمیّت در جنگ با معاویه گناه کردیم و کافر شدیم و همگی باید توبه کنیم و رفته رفته هر حاکمیتی را مورد انکار قرار دادند.
علی(علیه السلام) بعد از نصایح بسیار، بعضی از آنان را هدایت کرد ولی بقیه بر عناد خود اصرار ورزیدند. در این جنگ چهار هزار نفر از آنان به دست لشکر علی(علیه السلام) به هلاکت رسیدند و تنها ده نفر از آنان موفق به فرار شدند.
گفتنی است، ماجرای خروج آنان بر حاکمیت و دین را سال ها قبل، پیامبر به علی(علیه السلام)خبر داده بودند. بعد از اتمام این نبرد، امیرالمؤمنین(علیه السلام) ضمن سخنرانی فرمود: «من چشم فتنه را درآوردم و کسی دیگر جز من جرأت بر چنین امری نداشت.»

شهادت
مدّتی پس از ماجرای نهروان، جمعی از خوارج در مکه گرد آمدند و به این نتیجه رسیدند که امّت اصلاح نخواهد شد مگر با از میان برداشتن علی(علیه السلام) و معاویه و عمرو بن عاص . عبدالرحمان بن ملجم گفت: من خاطر شما را از علی آسوده می سازم. بَرَک بن عبدالله قتل معاویه را برعهده گرفت و عمرو بن بکر کشتن عمرو عاص را. تصمیم آنان بر این شد که در شب 19 رمضان به این امر اقدام کنند. برک، عازم شام گردید، اما توانست معاویه را مجروح سازد. و عمرو بن بکر راهی مصر شد ولی در آن شب شخصی دیگر به جای عمروعاص به مسجد آمد و او کشته شد.
و اما ابن ملجم وارد کوفه شد و با زنی به نام «قطام» آشنا گردید و از وی خواستگاری نمود. قطام بخشی از مهر خود را کشتن امیرالمؤمنین(علیه السلام) قرار داد.
ابن ملجم شب 19 رمضان سال 40 هجری وارد مسجد کوفه گردید و با شمشیری که آن را آلوده به زهر نموده بود، بر فرق مبارک حضرت زد. در این هنگام دو سخن شنیده شد؛ یکی از علی(علیه السلام) که فرمود: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَة» و دیگری از جبرئیل هنگامی که درهای مسجد به هم خورد و لرزه ای زمین را فراگرفت که فریاد برآورد:
«تَهَدَّمَتْ وَ الله أرکان الهُدی... قُتل عَلِیّ الْمُرتَضی قَتَلَهُ أَشْقَی الأَشْقِیاء».

فرزندان و برادران علی(علیه السلام)
رجال شناسان، تعداد اولاد امیرالمؤمنین(علیه السلام) را 28 نفر دانسته اند:
1 ـ 5: امام حسن، امام حسین(علیهما السلام)، زینب(علیها السلام)، امّ کلثوم(علیها السلام)، ومحسن ازفاطمه زهرا(علیها السلام)
6 . محمد حنفیه از خوله (دختر جعفر بن قیس).
7 ـ 10: ابوالفضل العباس(علیه السلام)، جعفر، عثمان و عبدالله از امّ البنین (فاطمه دختر حزام ابن خالد) همگی در کربلا به شهادت رسیدند.
11. یحیی بن علی، از اسماء بنت عمیس
12 ـ 13: محمد اصغر و عبیدالله از لیلی دارمیه (دختر مسعود) که بنابر قولی اینان نیز در کربلا به شهادت رسیدند.
14 ـ 15: عمر اطرف و رقیه از امّ حبیبه بودند که دوقلو به دنیا آمدند.
16 ـ 17: امّ الحسن و رمله از امّ سعید بودند.
18 ـ 28: نفیسه، زینب صغری، رقیه صغری، امّ هانی، امّ کرام، جمانه، امامه، امّ سلمه، میمونه، خدیجه و فاطمه از زنان دیگر.
برادران علی(علیه السلام) عبارتند از: طالب، عقیل، جعفر و علی(علیه السلام) که میان آنها ده سال فاصله بود؛ یعنی هنگامی که آن حضرت به دنیا آمدند، جعفر ده سال، عقیل بیست سال و طالب سی سال داشتند.

اصحاب امیرالمؤمنین(علیه السلام)
برخی یاران مشهور امام علی(علیه السلام) عبارت بودند از:
1. اصبغ بن نباته 2 . اویس قرنی 3 . حارث بن عبدالله الاعور الهمدانی 4 . حجربن عدیّ الکندی 5 . رُشید هجری 6 و 7. زید و صعصعه فرزندان صوحان العبدی 8 . سُلیمان ابن صُرد خزاعی 9 . سهل بن حنیف انصاری 10 . ابوالاسود دئلی 11 . عبدالله بن ابی طلحه 12 . عبدالله بن بُدیل 13 . عبدالله بن جعفرالطیّار 14 . عبدالله بن خبّاب 15 . عبدالله بن عباس 16 . عُثمان بن حُنیف 17 . عدیّ بن حاتم 18 . عقیل بن ابی طالب 19 . عمرو بن حَمِق خزاعی 20 . قنبر 21 . کمیل بن زیاد نخعی 22 . مالک اشتر 23 . محمد بن ابی بکر 24 . محمد بن ابی حذیفه 25 . میثم تمّار 26 . هاشم بن عُتبه.

نهج البلاغه
نهج البلاغه، همان دریای بیکرانی است که ساحلی برای آن شناخته نشده و نهایت آن برای احدی درک نگردیده است و این همان بحر پرگوهری می باشد که هر یک از محققان و عالمان به قدر ظرفیت خویش توانسته اند از آن بهره گیرند.
این مجموعه را سید رضی (359 ـ 406) از کتب معتبر و مختلفی که نزد وی بوده جمع آوری نمود، که مشتمل بر 241 خطبه، 79 نامه و 480 سخن کوتاه و حکمت آمیز است.
به مصداق «کلام الامیر امیرالکلام» می توان اذعان نمود که نهج البلاغه معجزه ای است که ویژگی هایی را همچون قرآن در خود جمع کرده است:
الف: فصاحت و بلاغت.
ب: چند بُعدی بودن و قابلیت تفسیرهای گوناگون.
ج: عدم تأثیر مرور زمان بر آن.
د: خضوع همه اُدبا در برابر نهج البلاغه.
هـ: نفوذ در ابعاد روح و روان بشر.
ابن ابی الحدید (قرن هفتم) می گوید: «به حق سخن علی(علیه السلام) را از سخن خالق فروتر و از سخن مخلوق فراتر خوانده اند. همه مردم، فن خطابه و نویسندگی را از او گرفته اند. کافی است که مردی مانند «جاحظ» در «البیان و التبیین» و سایر کتب خویش ستایشگر او است.»

پی نوشت ها:
1. سید هاشم رسولی، زندگانی امیرالمؤمنین(علیه السلام)، ص26، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، علامه سید رضا هندی نیز به عربی چنین سروده است:
لَمّا دَعاکَ الله قِدْماً لاَنْ *** تُولَدَ فی الْبَیْتِ فَلَبَیَّتَهُ
شَکَرْتَهُ بَیْنَ قُرَیش بِاَنْ *** طَهَّرْتُ مِنْ اَصْنامِهِمْ بَیْتَه


پنج شنبه 93 فروردین 7 , ساعت 3:39 عصر

تاریخچه و بنای مرقد و بارگاه مطهر امام علی علیه السلام

هنگامی که امام علی(علیه السلام) به شهادت رسید، براساس وصیت ایشان، فرزندانش او را شبانه به خاک سپردند.
فرزندان امام چند نقطه را برای دفن آن حضرت مهیا کردند تا مکان قبر مخفی بماند و خوارج و یاران معاویه امکان جسارت به مرقد و قبر مطهر را نیابند. از مکان قبر آن امام همام تنها فرزندان، نواده ها و یاران خاص ایشان باخبر بودند. تا این که امام صادق(علیه السلام)، در زمان منصور عباسی، به سال 135 ق برای نخستین بار مکان قبر را نمایان کرد.1 براساس روایتی، منصور عباسی به امام صادق(علیه السلام) گفت: «ابومسلم از تو درخواست کرده است تا تربت و مزار علی(علیه السلام) را، اگر می دانی کجاست، آشکار سازی». امام صادق(علیه السلام) فرمود: «در نامه ای از امام علی(علیه السلام) آمده است که مکان دفن او در دوران عبداللّه ابن جعفر هاشمی(منصور) آشکار خواهد شد» و منصور از این سخن شاد گشت.2 آن حضرت مبلغی را به صفوان الجمال، یکی از یارانش، سپرد و او با آن پول قبر مطهر را برای نخستین بار آشکار کرد. خبر این واقعه به منصور رسید. در آن هنگام او در رصافه بود و با شنیدن این خبر گفت: «او(امام صادق(علیه السلام)) راستگو و صادق است. از آن پس ان شاءالله مؤمنین از آن مکان زیارت می کنند».3 مکانی که قبر آن حضرت در آن آشکار شد در منطقه ای معروف به «الغری» بود. قبر شریف در میان سه کوه قرار داشت؛ یکی به نام جبل الدیک در شمال، دیگری جبل النور در جنوب شرقی و سومی جبل شرف شاه، که بعدها به این نام معروف شد، در جنوب غربی. امروزه این کوه ها به همین نام مشهورند.4 به گفته یعقوبی وقتی امام علی(علیه السلام) از دنیا رفت، امام حسن او را غسل داد و بر او نماز گزارد و در مکانی که به آن غری گفته می شد، دفن کرد.5 از امام صادق(علیه السلام) در مورد محل دفن آن حضرت سؤال کردند. ایشان فرمود: «امام حسن(علیه السلام) ایشان را در اطراف کوفه و نزدیک نجف، جایی که از سمت چپ به الغری و از سمت راست به حیره محدود می شد، بین ذکوات6 و بیض به خاک سپردند». امام صادق(علیه السلام) ضمن بیان این موقعیت، اشاره می کند که سیل این قبر را ویران کرده است. متون تاریخی بر وجود قبر امام علی(علیه السلام) در همین مکان فعلی اتفاق نظر دارند و از آن با نام «الغری» یاد کرده اند.7 از امام حسن و حسین(علیهما السلام) نقل شده است که پدرشان فرمود: «وقتی من شهید شدم، مرا در محلی معروف به الغری دفن کنید». الغری، چنان که در صفحه های پیشین ذکر شد، نام دیگر نجف است.
برخی از مورخان از این مکان با عنوان «پشت کوفه» یاد کرده اند و گفته اند: «قبر امام علی(علیه السلام) در پشت کوفه قرار دارد؛ یعنی همان جایی که اکنون زیارت گاه اوست».8 از امام باقر(علیه السلام) نیز نقل شده است که امام علی(علیه السلام) در ناحیه غریین یا الغری دفن شده است.9
برخی نیز از این مکان با عنوان «نجف» یا «نزدیک نجف» یاد کرده اند. یاقوت حموی می گوید: «نجف در نزدیکی قبر امیر المؤمنین علی(علیه السلام) قرار گرفته است».10 بدیهی است شهر نجف با توسعه ای که یافت، قبر مطهر را در درون خود جای داد. در هر حال، مکان قبر امام علی(علیه السلام)، یعنی جایی که اکنون زیارت گاه اوست و به نام های مختلف در متون تاریخی یاد شده، مکان حقیقی و مسلّم دفن آن امام همام است.
نخستین بقعه و بنایی که برفراز قبر امام علی(علیه السلام) استوار شد در دوران خلافت هارون الرشید به سال 165 هجری بود. او، که به زیارت مرقد آن امام مشرف شد و معجزه هایی از این مکان دید،11 ضریحی از سنگ سفید برای قبر ساخت و بنایی از آجر سفید و گنبدی از گل سرخ بر فراز آن استوار کرد و دیواری با چهار درب در جوار آن بنا نهاد. از آن به بعد، در اطراف مرقد خانه هایی ساخته شد. نجف توسعه پیدا کرد و شیعیان و علویان دسته دسته در جوار آن ساکن شدند.12
متوکل عباسی، به سبب عنادی که با اهل بیت داشت، قبر امام علی(علیه السلام) را چون قبر امام حسن(علیه السلام) ویران کرد. چندی بعد، محمد بن زید از پادشاهان شیعی طبرستان، معروف به داعی، در 287 ق عمارتی با شکوه بر مرقد مطهر بنا کرد که صحن آن هفتاد حجره و طاق داشت.13
امام علی(علیه السلام) زمین مابین حیره و خورنق تا کوفه را به چهل هزار درهم از دهقان ها خرید. وقتی در مورد این کار از او سؤال کردند فرمود: «از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) شنیدم که از پشت کوفه هفتاد هزار نفر بدون حساب محشور می شوند. خواستم که آن ها از ملک و زمین من برانگیخته شوند.»14
این مطلب از قول ابراهیم(علیه السلام) نیز نقل شده است.15
ابو الهیجاء عبداله بن حمدان، حاکم شیعی موصل، در 283 هـ.ق گنبد بزرگ و باعظمتی برفراز قبر ساخت و حرم را فرش کرد.16 در زمان المطیع لِلّه عباسی، یکی از نقیبان سادات علوی به نام عمر بن یحیی، به سال 350 ق برای آن حرم گنبد و قبه ای کوچک ساخت. سپس داعی صغیر، از علویان طبرستان، عمارت دیگری بر آن استوار کرد. در عصر پادشاهان شیعی آل بویه، مرقد مطهر امام علی(علیه السلام) چون سایر مرقد و مزارها در عراق، توسط عضدالدوله بازسازی و توسعه یافت و عظیم ترین بنا بر آن استوار شد.17 او در 363 ق مدت یک سال در نجف ساکن شد و شخصاً بر این توسعه و بنای باشکوه نظارت کرد و ثروت فراوانی به مجاوران قبر و سادات بخشید.18 بنای عضدالدوله تا 755ق باقی بود و در آن سال بر اثر آتش سوزی چوب های نفیس و زیبای آن به سرعت شعلهور شد و آتش را به دیگر جاها منتقل کرد. گفته اند دو قرآن، که به خط مبارک آن حضرت در داخل حرم نگه داری می شد، در آتش سوخت. پس از آن حادثه، کار بازسازی حرم را ایلخانان مغول و دست نشانده های آن ها از جمله سلطان اویس جلایری در 760ق به خوبی به انجام رساندند.19
شاه اسماعیل پس از سلطه بر بغداد، به زیارت عتبات و مرقد امام علی(علیه السلام) در نجف رفت و کارهایی برای آبادانی شهر انجام داد. در دوران صفوی، بازسازی و توسعه حرم با شدت بیشتری دنبال شد. شاه عباس صفوی ضمن زیارت آن مرقد در 1033 ق، دستورهایی برای تعمیر حرم، گنبد و صحن صادر کرد. رواق ها را با فرش های گران بها پوشاند و لقب خود، کلب آستان علی، را بر این فرش ها حک کرد.20 برای استراحت زائران، مکانی ساخت که آن را خیابان می خواندند.21 هم چنین دستور داد آب فرات را به نجف بکشانند.
شاه صفی، نوه شاه عباس صفوی، وزیر خود میرزا تقی مازندرانی را امر کرد تا قسمتی از اطراف صحن و حرم را توسعه دهد. این کار در 1047 ق انجام شد.22 بنای فعلی با اندکی تغییر، یادگار آن دوران است. شاه عباس دوم نیز این بنا را تکمیل کرد23 و عملیات اجرای آن سه سال طول کشید. برای تزیین حرم از سنگ معدن های اطراف نجف، که بسیار شفاف و زیبا بود، استفاده24 و مقبره آن حضرت با کاشی تزیین شد. برخی گفته اند معماری آن را شیخ بهایی انجام داده است.25
نادرشاه افشار در 1156 ق دستور داد کاشی های گنبد و گل دسته ها را بردارند و به جای آن از خشت های طلایی استفاده کنند. که تاریخ طلا کاری آن برروی گنبد ثبت شد. وی ثروت زیادی برای تعمیرات آستان مقدس وقف کرد.26 او هم چنین در تزیین حرم و کاشی کاری صحن کوشش بسیاری کرد. ایوان العلماء از آثار زمان اوست.27
در دوره قاجار نیز اقدام هایی برای توسعه و بازسازی حرم انجام شد. آقا محمد خان قاجار در 1211 ق ضریحی از نقره به آستان تقدیم کرد. فتحعلی شاه در 1236ق تعمیراتی انجام داد و در 1262 ق وزیر محمد شاه ضریحی دیگر از نقره روی قبر نصب کرد.28
در 1370 ق سید احمد مصطفوی کاشی های حرم را بازسازی کرد. او شیشه های رنگی حرم را، که در 1240ق زمان نادر در حرم کار گذاشته شده و روی آن ها با آیه هایی از قرآن مزین بود، از جا کند و شیشه های بسیار زیبایی به جای آن نصب کرد. سنگ های حرم و دیوارها را برداشت و سنگ های گران قیمت جای آن گذاشت.29
در سال های اخیر هزینه فراوانی برای بازسازی، نوسازی، آینه کاری و طلا کاری حرم مطهر از سوی نیکوکاران و ثروتمندان شیعه صرف شده است.


پی نوشت ها
1. شیخ مفید، الارشاد، 13.
2. جعفر الخلیلی، همان 6/70 به نقل از ابن شهر آشوب، المناقب.
3. پیشین، همان جا؛ موسوی الزنجانی، جوله فی اماکن المقدسه، 56 ـ 57.
4. جعفر الخلیلی، همان، 6/47 به نقل از روضة الواعظین، 1/118.
5. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، 2/212.
6. ذکوات به معنای آتش گداخته و منظور ریگستان گرم آن منطقه است.
7. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، 1/364؛ زبیدی، تاج العروس؛ ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه فی معرفة احوال الائمه، 138.
8. اصطخری، المسالک و الممالک، 83؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، 3/151.
9. آل محبوبه، همان، 1/20.
10. یاقوت حموی، همان، 5/271.
11. شیخ مفید، همان، 19.
12. آل محبوبه، همان، 1/21 ـ 22.
13. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، 1/95.
14. جعفر الخلیلی، همان، 06/18 به نقل از فرحة الغری، 18 ـ 19؛ مجلسی، همان، ج22/36.
15. یاقوت حموی، همان، 2/50.
16. محمدعلی میلانی، راهنمای عتبات عالیات عراق، 29.
17. آل محبوبه، ماضی النجف و حاضرها، 1/44؛ دایرة المعارف تشیع، 1/67 ـ 68.
18. دایرة المعارف تشیع، 1/70.
19. پیشین، 1/69 ـ 70.
20. میلانی، همان، 31؛ دایرة المعارف تشیع، 1/70.
21. آل محبوبه، همان، 1/46.
22. جلالی الحسینی، مزارات اهل البیت، 48.
23. میلانی، همان جا.
24. آل محبوبه، همان، 1/49.
25. حسن الامین، اعیان الشیعة، 1/534.
26. بابایی، سیمای نجف اشرف، 75؛ دایرة المعارف تشیع، 1/70.
27. دایرة المعارف تشیع، 1/80.
28. بابایی، همان، 137.
29. آل محبوبه، همان، 1/70 ـ 73؛ دایرة المعارف تشیع، 1/71.


پنج شنبه 93 فروردین 7 , ساعت 3:37 عصر

جایگاههای مقدس درون مسجد کوفه


ستونها و محرابهای هفت گانه، این محرابها، محلّ نماز گزاردن برخی از معصومان و پیامبران(علیهم السلام) می باشد.
* دکة القضاء، سکویی است که بنابر روایات، جایگاه قضاوت حضرت امیرالمؤمنین بوده است و در شمال شرقی مسجد قرار دارد.
* بیت الطشت، در مجاورت دکة القضاء است و جایگاهی است که در آن یکی از معجزات حضرت علی(علیه السلام) به وقوع پیوست که تفصیل آن در «مفاتیح الجنان» آمده است.
* محراب امیرالمؤمنین، که محل شهادت آن حضرت نیز می باشد. این محراب در میانه دیوار جنوبی مسجد قرار دارد و در سمت راست آن جایگاه شبستان بزرگ دیگری است که بنابر برخی روایات، آنجا محراب و محل شهادت علی(علیه السلام) است.
* محل به گِل نشستن کشتی نوح، که فضای گودی است در میانه مسجد. بنا بر روایات، کشتی حضرت نوح(علیه السلام) پس ازمدتها سرگردانی، در این نقطه به خشکی رسیده است.
* باب الثُعبان (یا دروازه اژدها)، یکی از دروازه های نخستین و کهن مسجد کوفه است که در میانه دیوار شمالی مسجد قرار دارد و در اینجا یکی از معجزات امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) ظاهر شده است.

حرم مسلم بن عقیل:
آرامگاه حضرت مسلم، این شخصیت والا مقام، در بیرون باروی مسجد کوفه و در سمت جنوب شرقی آن قرار دارد که به وسیله راهرو کوتاهی از مسجد می توان به درون صحن آن قدم نهاد. حرم حضرت مسلم(علیه السلام) فضای وسیعی در شرق مسجد کوفه را در بر گرفته و از گنبد طلایی بزرگ و چندین رواق و شبستان و ایوان تشکیل شده است.

آرامگاه هانی بن عُروَه:
در برابر حرم حضرت مسلم و در سمت شمالی صحن او قرار دارد. وی از شیعیان با وفا و میزبان و همرزم مسلم بن عقیل در کوفه بود و به همراه او به شهادت رسید.

آرامگاه مختار بن ابی عُبَیده ثَقَفی:
وی سرداری است که پس از واقعه کربلا به قیام پرادخت و انتقام خون آن شهدای بزرگوار را از قاتلان آنان ستاند و آنان را به جزای اعمالشان در این دنیا رسانید. قبر او در گوشه شبستانی در حرم حضرت مسلم، از سمت جنوب قرار دارد.


پنج شنبه 93 فروردین 7 , ساعت 3:36 عصر

فضلیت مسجد کوفه

برای مسجد کوفه فضیلت های فراوانی نقل شده است:
از امام باقر(علیه السلام) روایت است: «اگر مردم می دانستند در مسجد کوفه چیست، هر آینه زاد و توشه سفر از مکان دور برمی داشتند. به درستی که نماز واجب در آن برابر بایک حج و نماز نافله برابر با یک عمره است».1
هم چنین امام صادق(علیه السلام) فرموده اند: « هیچ بنده صالح و پیامبری نیست مگر آن که در مسجد کوفه نماز نگزارده باشد... قبله این مسجد باغی از باغ های بهشت است ، نماز خواندن در آن برابر با هزار نماز و نافله در آن برابر با پانصد نماز، نشستن در آن بدون تلاوت قرآن و ذکر نیز عبادت است».2
از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله ) نقل شده است: «مسجد کوفه مسجد پربرکتی است که خداوند آن را برای اهلش برگزیده است».3
از امام صادق(علیه السلام) نقل است: «نماز در چهار مکان می تواند تمام خوانده شود : 1 ـ مسجد الحرام 2 ـ مسجد النبی (صلّی الله علیه و آله) 3 ـ حرم امام حسین(علیه السلام) 4 ـ مسجد کوفه ».4
نیز از ایشان نقل شده است: «در روز قیامت از این مسجد هفتاد هزار نفر بدون حساب به بهشت می روند».5


پی نوشت ها:
1. شیخ مفید ، المزار ، 20 .
2. شیخ مفید ، همان ، 22 .
3. مجلسی ، همان ، 100/394 .
4. شیخ مفید ، همان ، 120 .
5. یاقوت حموی ، همان ، 4/492 .


پنج شنبه 93 فروردین 7 , ساعت 3:33 عصر

وصیت نامه امام علی (ع)

هنگامی که ابن ملجم - که خدا لعنتش کند - امام علی (ع) را ضربت زد حضرتش به حسن و حسین علیهم‏السلام چنین فرمود: «شما را به تقوای الهی سفارش می‏کنم و اینکه در طلب دنیا بر نیایید گرچه دنیا در طلب شما برآید، و بر آنچه از دنیا محروم ماندید اندوه و
حسرت مبرید و حق بگویید و برای پاداش (اخروی) کار کنید و دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید.(1)
شما دو نفر و همه فرزندان و خانواده‏ام و هر کس را که این نامه‏ام به او می‏رسد سفارش می‏کنم به تقوای الهی و نظم کارتان و اصلاح میان خودتان، چرا که از جدتان صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود: «اصلاح میان دو کس از انواع نماز و روزه برتر است.»
خدا را خدا را درباه یتیمان در نظر آرید، هر روز به آنان رسیدگی کنید و حتی یک روز دهان آنان را خالی نگذارید و مبادا در حضور شما تباه شوند.
خدا را خدا را درباه همسایگان در نظر دارید، که آنان سخت مورد سفارش پیامبرتان هستند، پیوسته به همسایگان سفارش می‏کرد تا آنجا که پنداشتم آنان ارث بر خواهد نمود.
خدا را خدا را درباره قرآن یاد کنید، مبادا دیگران به عمل به آن بر شما پیشی گیرند.
خدا را خدا را درباره نماز یاد کنید که آن ستون دین شماست.
خدا را خدا را درباره خانه پروردگارتان یاد کنید، تا زنده هستید آن را خالی و (خلوت) نگذارید; که اگر این خانه متروک بماند دیگر مهلت نخواهید یافت.
خدا را خدا را درباره جهاد در راه خدا به مال و جان و زبانتان یاد آرید، و بر شما باد به همبستگی و رسیدگی به یکدیگر، و بپرهیزید از قهر و دشمنی و بریدن از هم. امر به معروف و نهی از منکر را رها نکنید که بدانتان بر شما چیره می‏شوند آن گاه دعا می‏کنید ولی مستجاب نمی‏گردد.
امام علی (ع)
ای فرزندان عبدالمطلب! مبادا شما را چنان بینم که به بهانه اینکه امیرالمؤمنین کشته شد دست‏به خون مسلمانان بیالایید; هش دارید که به قصاص خون من جز قاتلم را نباید بکشید; بنگرید هر گاه که من از این ضربت او جان سپردم تنها به کیفر این ضربت‏یک ضربت‏بر او بزنید و این مرد را مثله نکنید. (2) چرا که از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که می‏فرمود: «از مثله کردن بپرهیزید گرچه با سگ هار باشد.» (3)
از وصیت دیگر آن حضرت پیش از شهادت و پس از ضربت زدن ابن ملجم ملعون: «وصیت من به شما آن است که چیزی را با خدا شریک مسازید، و به محمد صلی الله علیه و آله و سلم سفارش می‏کنم که سنت او را ضایع مگذارید. این دو ستون را به پادارید و این دو چراغ را افروخته بدارید، و تا از جاده حق منحرف نشده‏اید هیچ نکوهشی متوجه شما نیست. من دیشب یار و همدم شما بودم و امروز مایه عبرت شما گشته‏ام و فردا از شما جدا خواهم شد. خداوند من و شما را بیامرزد. اگرزنده ماندم خودم صاحب اختیار خون خود هستم و اگر فانی شدم فنا میعادگاه من است، و اگر بخشیدم بخشش مایه تقرب من به خدا و نیکویی برای شماست; پس شما هم ببخشید «آیا نمی‏خواهید که خدا هم شما را ببخشاید؟» (4) به خدا سوگند هیچ حادثه‏ای ناگهانی از مرگ به من نرسید که آن را ناخوش دارم، و نه هیچ وارد شونده‏ای که ناپسندش دانم; و من تنها مانند جوینده آبی بودم که به آب رسیده، و طالب چیزی که بدان دست‏یافته است; «و آنچه نزد خداست‏برای نیکان بهتر است‏» (5) و (6)از این که فرمود: «به خدا سوگند هیچ حادثه‏ای ناگهانی از مرگ به من نرسیده که...» معلوم می‏شود که امام علیه‏السلام پیوسته از روی شوق در انتظار شهادت به سر می‏برده و می‏دانسته است که آنچه پیامبر راستگوی امین صلی الله علیه و آله و سلم به او خبر داده ناگزیر فراخواهد رسید چنانکه قیامت آمدنی است و شکی در آن نیست و وعده او ترک و تخلف ندارد و آن حضرت با دلی پر صبر در انتظار آن بود و - بنا به نقل گروهی از دانشمندان مانند ابن عبدالبر و دیگران - می‏فرمود: «شقی‏ترین این امت از چه انتظار می‏برد که این محاسن را از خون این سر سیراب سازد؟» و بارها می‏فرمود: «به خدا سوگند که موی صورتم را از خون بالای آن سیراب خواهد کرد.
(1)بخش سیره و عترت تبیان
(2)مثله کردن: بریدن انگشت و بینی و گوش و دیگر اعضای کسی.
(3)نهج البلاغه، نامه 47.
(4)اقتباس از آیه 22 سوره نور.
(5)اقتباس از آیه 198 سوره آل عمران.
(6)نهج البلاغه، نامه 23.
(7)تاریخ الخمیس، باب هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم.


پنج شنبه 93 فروردین 7 , ساعت 3:30 عصر

اماکن زیارتی کوفه

مسجد جامع کوفه: یکی از چهار مسجد مهم و مقدّس جهان اسلام (پس از مساجد مکه، مدینه و بصره) است. این مسجد نخستین ساختمان شهر جدید التأسیس کوفه در سال 17هـ.ق. بود. مسجدی است مربع به طول 110 متر و عرض 116 متر، صحنی وسیع و بدون سقف و دیواری عظیم و مرتفع دارد; همانند برج و باروهای شهرهای کهن، که در دوران عضدالدوله دیلمی ساخته شده است. این مسجد گنجایش چهل هزارنفر را دارد.

آرامگاه میثم تَمّار: وی یکی از یاران با وفا و فداکار امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) بود که بر اثر پایداری در ایمان به آن حضرت به شهادت رسید، امروزه آرامگاه او در فاصله 300 متری از مسجد کوفه و در آغاز بزرگراه نجف ـ کوفه قرار دارد.

قصر دار الاماره؛ یا مقر والی کوفه: این ساختمان کهن ترین ساختمان اسلامی در عراق بشمار می رود و به دست سعد ابن ابی وقاص در سال 17هـ.ق. پس از ساختمان مسجد کوفه ساخته شد. دارالاماره ساختمانی است مربع شکل به ابعاد 36/110 متر و 24/110 متر که امروزه تنها پایه ها و برخی دیوارهای فروریخته آن باقی مانده است. این قصر یکی از ساختمانهای عبرت انگیز روزگار است. در آن قصر مسلم به شهادت رسید و سر مبارک امام حسین(علیه السلام) و شهدای کربلا به نمایش گذاشته شد و سپس سرهای قاتلان آن بزرگواران از سوی انتقام گیرندگان به نمایش در آمد. آنگاه ظالمان دیگری سرهای این انتقام گیرندگان را بریدند و در آن به نمایش گذاشتند.

مسجد سَهْله: یکی از مساجد مبارک شهر کوفه است، و روایات فراوانی در فضیلت عبادت در آن مسجد آمده است. این مسجد در فاصله دوکیلومتری غرب مسجد کوفه واقع است و از صحنی وسیع به ابعاد 140 متر و 125 متر با دیواری مرتفع تشکیل گردیده و در آن محرابهای متعددی قرار دارد که منسوب به معصومان(علیهم السلام) می باشد و در میانه سمت جنوب مسجد جایگاه بزرگی است که بر روی گنبدی قرار دارد و به «مقام حضرت حجت(علیه السلام)» مشهور است.

مسجد صَعْصعة بن صُوحان: صعصعه یکی از یاران با وفای امیرالمؤمنین(علیه السلام) بود. این مسجد که عبادتگاه وی است، در نزدیکی مسجد سهله قرار دارد.

مسجد زید بن صعصعه
: این مسجد مبارک نیز در نزدیکی مسجد پیشین قرار دارد.

مقام یونس(علیه السلام): این جایگاه که امروزه شکل و هیئت مسجد دارد، در میان عامه مردم به غلط به آرامگاه حضرت یونس بن مَتی(علیه السلام) شهرت یافته است. در قسمتی از گنبد خانه آن، محرابی است که گفته می شود امیر مؤمنان(علیه السلام) در آنجا نماز گزارده است. این مقام امروزه در کنار رودخانه فرات و در فاصله یک کیلومتری از مسجد کوفه واقع است و بنابر برخی روایات، حضرت یونس در این جا از شکم نهنگ بیرون انداخته شد. باید افزود که آرامگاه حضرت یونس(علیه السلام) در شهر موصل بر بلندای تپه ای قرار دارد و دارای گنبد و صحن و سرا است.

آرامگاه ابراهیم الغمر: او ابراهیم فرزند حسن مُثنّی فرزند امام حسن مجتبی(علیه السلام)است، قبر او در سمت مغرب قبر میثم تمار در محله ای به نام «حَیّ کِندَه» می باشد. او جد سادات طباطبایی است.


پنج شنبه 93 فروردین 7 , ساعت 3:24 عصر

قبرستان وادی السلام

قبرستان وادی السلام بعد از بقیع و قبرستان ابوطالب مهمترین و والاترین گورستان به حساب می آید و از قداست خاصی برخوردار است و محلی است که بنابر جوامع روائی ما ارواح مؤمنین بعد از مرگ به آنجا منتقل می شوند و تا برپائی حشر کبری در آنجا به سر می برند.
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرموده: در شرق و غرب عالم هر مومنی از دنیا برود، خداوند سبحان روح او را به وادی السلام منتقل می نماید. گویا می بینم انسان های با ایمان گروه گروه کنار همدیگر نشسته و با هم صحبت می کنند.[1]
تربت پاک دو نفر از پیامبران بزرگ در وادی السلام مشخص می باشد. ممکن است پیامبران زیادی در آنجا باشند ولی قبر دو نفر از آنها معروف است: 1. حضرت هود 2. حضرت صالح که مرقد شریفشان در ابتدای قبرستان وادی السلام در وسط اتاقی کوچک زیر گنبدی قرار دارد.
در زیارت نامه حضرت علی ـ علیه السلام ـ دارد: سلام بر تو ای مولای من و بر دو تن همجوار تو در این بقعه که حضرت آدم و نوح ـ علیهم السلام ـ می باشند. این قسمت از زیارت نامه در اکثر کتابهای روائی و ادعیه ذکر شده است ولی در کتاب منتخب التواریخ دنبال آن سلام اینچنین وارد شده: درود و سلام بر دو همسایه شما هود و صالح که در قبرستان وادی السلام آرمیده اند.[2] اگر این قسمت مأثور باشد و از معصومین ـ علیهم السلام ـ رسیده باشد دلالت می نماید که غیر از این دو بزرگوار پیامبری در قبرستان وجود ندارد و گرنه نمی فرمود بر دو همسایه شما به دیگران هم اشاره می فرمود. در مقابل این قول عده ای از اعلام و مورخین معتقدند این دو پیامبر عالیقدر در کنار مرقد مقدس و ضریح علی ـ علیه السلام ـ مدفون شده اند به چند نفر به عنوان نمونه اشاره می شود.
1. امام حسن ـ علیه السلام ـ می فرماید: از پدرم سوال نمودم ابن ملجم را بکشم؟ فرمودند: خیر، بلکه او را حبس نمائید. اگر من شهید شدم او را بکشید و مرا در کنار مرقد شریف برادرانم هود و صالح دفن نمائید.[3]
و باز در بحارالانوار دارد که قبر حضرت نوح و ابراهیم ـ علیهما السلام ـ و حدود 370 نفر از پیامبران در کنار مضجع شریف علی ـ علیه السلام ـ می باشد.
و در تهذیب الاحکام روایتی هست که می گوید: قبر این دو پیامبر در کنار قبر علی ـ علیه السلام ـ است [4] و همچنین در وسائل الشیعه همانند دو کتاب قبلی می فرماید: قبر علی ـ علیه السلام ـ در کنار آنهاست.[5]
پس دو قول از، اعلام فن و بزرگان در رابطه با مرقد شریف این دو پیامبر بزرگ ابراز شده، یکی در وادی السلام باشند و دوم در کنار مرقد علی ـ علیه السلام ـ آرمیده باشند.
در قبرستان وادی السلام غیر از مرقد این دو بزرگوار 3 مقام وجود دارد:‌1. مقام امام زین العابدین ـ علیه السلام ـ که حضرت مدتی در آنجا اقامت داشته 2. مقام امام صادق ـ علیه السلام ـ که امام مدتی در آنجا بوده 3. مقام حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ که امام در آنجا مشغول راز و نیاز با معبود بی نیاز بوده است.
معرفی نمابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ منتخب التواریخ ملا هاشم خراسانی تهران کتابفروشی اسلامیه چاپ سوم 1347ص 171.
2ـ هفت شهر عشق، زیارت عتبات عالیات احمد لقمانی قم چاپ دوم 1381 ص 58.
3ـ با من به کربلا بیائید، علی اکبر بابا زاده.


[1] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفا، طبع سوم، 1403ق، ج6، ص268.
[2] . خراسانی، ملاهاشم، منتخب التواریخ، تهران، کتابفروشی اسلامیه، چاپ سوم، 1347ش، ص171.
[3] . بحارالانوار، همان، ج100، ص239 و 251 و 292.
[4] . شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1365ش، ج6، ص33.
[5] . حر عاملی، وسائل الشیعه (30 جلدی)، قم، مؤسسه آل البیت چاپ اول، 1412ق، ج14، ص398.


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ