سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جویای دانش در کنف عنایت خداوند است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
پنج شنبه 93 فروردین 7 , ساعت 1:26 عصر

آیت الله العظمى شیخ جعفر شوشترى 

تاریخ ولادت : سال 1230 هجرى , شهر شوشتر .

اساتید : شیخ مرتضى انصارى , شیخ على کاشف الغطاء ,

برخى از آثار : الخصائص الحسینیة , منهاج الرشاد , فوائد المشاهد و نتائج المقاصد .

محل و تاریخ وفات : منطقه کرند در راه بازکشت از خراسان به نجف , جمعه شب , 20 / صفر / 1303 هجرى [1]

 

شیخ جعفر شوشتری» فرزند «شیخ حسین»، فرزند «حسن»، فرزند «ملا علی»، فرزند «علی»، فرزند «حسین شوشتری» مشهور به «نجّار» است. شیخ جعفر از اعاظم علمای اسلام، عالمی عامل و واعظی متّعظ بود و چون در میان مجتهدان و مراجع تقلید، وعظ و خطابه چندان معمول نبوده و آن جناب دست به چنین کاری می زده و منبر می رفته معروف به واعظ شده و جنبه وعظ و ارشادش مقام اجتهادش را تحت ااشعاع قرار داده تا آنجا که بعضی وی را به فقاهت و اجتهاد نشناسند و او را واعظی مبرّز و سخنرانی بی همتا بدانند؛ ولی حقیقت این است که وی مقدم بر بسیاری از مجتهدان عصر خویش بوده و رساله علمیه اش به نام «منهج الرشاد» در حیات وی و پس از وفات بارها چاپ و منتشر شده است و تا قبل از رواج «عروة الوثقی»، تألیف آیت الله «سید محمد کاظم طباطبایی»، آن رساله محور فتاوای مراجع تقلید بوده است و بر آن حاشیه زده اند.

«علاّمه تهرانى» که یکى از بزرگان جهان علم و عمل بود، در مورد شیخ جعفر مى نویسد: "مرحوم حاج شیخ جعفر شوشترى رحمه الله فرزند حسین شوشترى، از بزرگان علما و اجلاّء فقها و مشاهیر دانشمندان و از فراخوانان به سوى خدا ودعاة الى اللّه در عصر خود بوده است."

صاحب المأثر و الاثار درباره اش می نویسد:"مجتهدی جلیل القدر و متفقهی عظیم الشأن بود... در تقوی و قدس و ورع و زهد او از متأخرین و معاصرین کسی دیده و شنیده نشده است"

شیخ جعفر به سال 1220ه‍.ق در «شوشتر» متولد شد و پس از دوران کودکی و خواندن مقدمات و ادبیات به «نجف اشرف» مهاجرت کرده و در اوائل با «علامه شیخ محمد حسن آل یاسین» شاگرد «سید عبدالله شُبّر» بوده و شرح مختصر عضدی را نزد «شیخ اسماعیل کاظمی» خوانده و در سنه 1246ه‍.ق از ترس وَبا به شوشتر پناهنده شده و سپس به کربلا بازگشت و از صاحب «فصول و شریف العلماء» مازندرانی استفاده کرده و بعد به نجف اشرف رفته و از محضر صاحب جواهر استفاده نموده و در سال 1255ه‍.ق به شوشتر مراجعت نموده و در زمان ریاست و مرجعیت «شیخ مرتضی انصاری»(قدّس سرّه) به نجف اشرف بازگشته و چند سالی از محضر درس شیخ مرتضی انصاری استفاده کرد. بعد از معاودت به شوشتر، مرجع تقلید مردم خوزستان شده و ریاست تامّه پیدا کرده و برای عمل مقلّدین خود، کتاب منهج الرشاد را به به رشته تحریر در آورد. سرانجام بواسطه منافرتی که از حشمت الدوله(حاکم خوزستان و عموی ناصرالدین شاه) پیدا کرده بود ابتدا امر به بستن درب حسینیه کرده و بعد با اهل بیت خویش قهراً از شوشتر به نجف اشرف مهاجرت نمود و به وظایف دینی خود از اقامه جماعت و تدریس و وعظ و ارشاد پرداخت.

توجه ویژه امام حسین(ع) به شیخ جعفر(ره)

از خود آن عالم ربّانى آورده اند که فرموده:"زمانى که از تحصیلات علمى خویش در حوزه نجف فارغ شدم و به وطن خود «شوشتر»، بازگشتم با تمام وجود دریافتم که باید در هرچه بیشتر و بهتر آشنا ساختن مردم با معارف قرآن و اسلام بکوشم، به همین جهت در گام نخست تصمیم گرفتم که روزهاى جمعه را منبر بروم و پس از آن با فرا رسیدن ماه رمضان، به خاطر انجام این مسئولیّت به منبر خویش ادامه دادم، امّا شیوه کار اینگونه بود که: تفسیر صافى را به دست مى گرفتم و از روى آن مردم را وعظ و ارشاد مى نمودم و در آخرین بخش منبر هم، به بیان مشهور و معروف که هر غذایى نیاز به نمک دارد و نمک مجلس وعظ وارشاد نیز، روضه و یادآورى و بازگویى مصائب جانسوز عاشورا و حسین علیه السلام است، به ناچار از کتاب «روضة الشهداء» مقدارى مرثیه مى خواندم. ماه محرّم را نیز که در پیش بود، به همین صورت گذراندم؛ امّا به هیچ عنوان توانایى جدایى از کتاب و منبر رفتن بدون کتاب را نداشتم و مردم نیز بدین صورت بهره کافى نمى بردند، امّا به هر حال حدود یک سال بدین صورت گذشت. سال بعد با فرا رسیدن محرّم با خود زمزمه کردم که: تا چه زمانى باید کتاب در دست گیرم و از روى کتاب مجلس و منبر را اداره کنم ؟ و تا کى نتوانم از حفظ منبر بروم؟ باید چاره اى بیاندیشم و خویشتن را از این وضعیّت ناگوار نجات بخشم. امّا، هر چه در این مورد اندیشیدم راه به جایى نبردم و بر اثر فکر زیاد، خستگى سراسر وجودم را فراگرفت و از شدّت نگرانى به خواب خوشى رفتم.
در عالم رؤ یا دیدم که در سرزمین کربلا هستم، آن هم درست به هنگامى که کاروان حسین علیه السلام در آنجا فرود آمده است. به همه جا نگریستم، چشمم به خیمه اى برافراشته افتاد، دریافتم که سپاه دشمن در صفهاى فشرده بر گرد خیمه حسین علیه السلام گرد آمده اند، گام به پیش نهادم. دیدم خود حسین علیه السلام در درون آن خیمه نشسته است، وارد شدم. سلام گرمى نثار آن سیماى نورافشان نمودم که حضرت مرا در نزدیکى خویش جاى داد و به حبیب بن مظاهر فرمود: «حبیب ! شیخ جعفر، میهمان ماست باید از میهمان پذیرایى کرد. درست است که آب در خیمه نیست، امّا آرد و روغن موجود است، بپاخیز و براى میهمان غذایى آماده ساز.»
حبیب بن مظاهر به دستور حسین علیه السلام برخاست و پس از لحظاتى چند به خیمه وارد شد و غذایى پیش روى من نهاد. فراموش نمى کنم که قاشقى هم در ظرف غذا بود. چند قاشقى از آن غذاى بهشتى صفت، خورده بودم که از خواب بیدار شدم و دریافتم که از برکت زیارت آن حضرت و عنایت او، نکات ولطائف و کنایات و ظرافتهایى از آثار خاندان وحى و رسالت بر من الهام شده است که تا آن ساعت، بر کسى الهام نگشته و فهم کسى بر آنها از من پیشى نگرفته بود."

«شیخ محمد تقی شوشتری» می نویسد که دلیل بر گفتار مرحوم شیخ جعفر(اعلی الله مقامه) همان کتاب «خصائص الحسینیه» و «شصت مجلس» و «سی مجلس» و «چهارده مجلس» که همه  از ترشّحات علمی و قلمی ایشان هستند می باشد.

کتاب خصایص الحسین از همان نکات، لطایف، و ظرافت هایى، برخوردار است که مى توان گفت از همان نوع مطالبى است که بر او الهام شده و در این زمینه فهم، کسى بر آن مطالب از او پیشى نگرفته است.

اساتید شیخ جعفر(ره)

چنانکه گذشت، اساتید شیخ جعفر در دوران تحصیل بزرگانی از اهل علم و مفاخر جهان روحانیت بوده اند و به نامهای زیر ثبت شده اند:

1-«شیخ اسماعیل» فرزند شیخ اسدالله کاظمی(رضوان الله علیهما)

2-«شیخ علی» فرزند شیخ جعفر کاشف الغطاء(مشهور به شیخ جعفر کبیر)

3-مرحوم صاحب ظوابط (ره)

4-مرحوم صاحب فصول (ره)

5-جناب شریف العلما (ره)

6-«شیخ محمد حسن نجفی» یا صاحب جواهر (ره)

7-«شیخ حسن» فرزند شیخ جعفر(قدّس سرّهما) مؤلف انوارالفقاهه

8-«حاج شیخ مرتضی نصاری»(ره)

تألیفات شیخ جعفر(ره)

1-«منهج الرّشاد» یا مجمع الرسائل(رساله علمیه ای که در سال 1288ه‍.ق چاپ شد و در سالهای اخیر با حاشیه آیت الله العظمی حاج آقا حسین بروجردی(ره) تجدید چاپ شد)

2-«مبادی الاصول»

3-«الخصائص الحسینیه». این کتاب دوجلد بوده که جلد اول چند بار تجدید چاپ و ترجمه شده و جلد دوم مفقود گردیده است.

4-«اصول دین» یا «الحدائق فی اصول الدّین» که یک هزار سطر بوده و به عنوان اینکه اصول دین و معرفت به اصول اعتقادات از مقدمات نماز می باشد نگاشته شده است.

5-«فوائد المشاهد در مواعظ و اندرز» که آن را شاگردش ملّا محمد طالقانی از موعظه های ایشان جمع آوری کرده و چاپ شده است.

6-«مجالس المواعظ» یا چهارده مجلس

7-«مجالس البکاء» یا پانزده مجلس

سفر شیخ جعفر به خراسان و توقف در تهران

مرحوم شیخ جعفر شوشتری در سال 1302ه‍.ق قبل از ماه مبارک رمضان به عنوان تشرف به آستان قدس رضوی از محضر مقدس مرتضوی به سوی ایران حرکت نمود. بدیهی است که در هر شهر و دیار با استقبال شایان روبرو بود تا اینکه وارد تهران گردید. نخست به زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی مشرّف و سپس به شهر تهران رفت. استقبالی با شکوه از شیخ به عمل آمد، مردم تهران به زیارت او نائل گردیدند. مرحوم «حاج ملا علی کنی» به دیدن شیخ آمد و ضمن تجدید دیدار، از آن جناب دعوت کرد در مدرسه «خان مروی» به امامت و افاده بپردازد.

ارکان دولت از شیخ دیدن نمودند و اظهار داشتند: جناب شیخ، ماه مبارک نزدیک است، گرچه مسجد و مدرسه «خان مروی» از لحاظ تقدس و پاکیزگی عنوان و اهمیتی خاص دارد، اما از جهت مکان، گنجایش انبوه جمعیت علاقمند به استفاده از محضر حضرت عالی و گفتار دلنشین شما را نداشته و ندارد؛ از این رو از شما تقاضا می کنیم که در «مدرسه سپهسالار» که به تازگی از دست ساختمان بیرون آمده است به اقامه جماعت و ارشاد خلق بپردازید. مرحوم شیخ جعفر بر حسب وظیفه و علاقه به هدایت خلق الله، استدعایشان را قبول کرد و به انجام وظیفه مبادرت نمود.

مرحوم «حاج شیخ آقابزرگ تهرانی»(رحمت الله علیهم) صاحب کتاب «الذریعه» می گوید: من ده ساله بودم و خوب به یاد دارم که مرحوم عمویم، حاج حبیب الله مرا همراه خود به مسجد می برد و جمعیت بقدری زیاد بود که مرا در مکان مرتفعی می نهاد تا از فشار انبوه جمعین پایمال نشوم؛ صحن مدرسه، محوطه مسجد همه پر از جمعیت می شد و بجز حوض مسجد جایی خالی نمی ماند و همه جا را مردم علاقه مند به گفتار شیخ پرنموده و با هیجان از ایشان کسب فیض می کردند.

«شیخ جعفر» اولین واعظ و امام جماعت مسجد سپهسالار تهران محسوب می شود و نوشته اند که «ناصرالدین شاه» با لباس مبدّل پای منبر وی می رفته است.

مرحوم عبدالله مستوفی در این باره می نویسد: "ناصرالدین شاه مسجد نیمه تمام سپهسالار را برای نماز خواندن حاجی شیخ جعفر تعیین کرد وآجروخاک و گچ و آشغال بنایی را از این سرو آن سرصحن و حجرات چهل ستون و مقصوره جمع و محل را برای نماز آماده کردند . حاجی شیخ در محراب مقصورة سمت جنوب به نماز می ایستاد . چهل ستون را برای زنها تخصیص دادند ، تمام مقصوره و صحن حجرات و ایوانهای تحتانی و فوقانی و راهروها و حوضخانه و مدخل و جلوخان ، حتی در خیابان هم صفوف جماعت قائم می شد. یک روز تخمین کردند بیست و چهار هزار نفر پشت سراین مجتهد به نماز ایستاده بودند که در هر فرمان الله اکبری بیست و چهار هزارنفراز رکنی به رکن دیگر نماز از قیام و قعود و رکود و سجود منتقل می شدند. در تهران هیچ نظیر این جمعیت و جماعت دیده نشده بوده است . عدة مکبرین شاید ازصدنفر زیادتربود که همصدا موقع رسیدن رکوع و سجود و قیام و قعود را اعلام می کردند . حاجی شیخ جعفربعد از نماز منبرهم می رفت ، مردم برای رسیدن به نزدیک منبر او ازدحام عجیبی داشتند. حاجی شیخ جعفر بعد از رمضان به مشهد رفت و ماه محرم مراجعت کرد بازهم ده پانزده روزی در مسجد سپهسالار نماز خواند و منبر رفت."



لیست کل یادداشت های این وبلاگ